رسالت هنر لذت بردن از اتفاقات هنری است
- شناسه خبر: 19878
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
با طراح، دوبلور و صداپیشه، سجاد نجفی گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
از طراحی شروع کنیم، طراحی کجای زندگی شماست؟
می شود گفت در لحظه لحظه زندگی من جای داشته است، این را زمانی متوجه شده ام که جایی پیش آمده به واسطه کارهای دیگری که انجام داده ام مدتی طراحی نکرده ام و زمانی که به سمت این هنر برگشته ام متوجه شده ام نه تنها پسرفت نداشته ام بلکه پیشرفت چشمگیری هم در کار من به وجود آمده است، آنجا بود که متوجه شدم بعد از یک دوره و با نگاه کردن به هر چیزی و نه تنها صرفا با کار کردن این طراحی در من تکامل پیدا کرده است، همان نگاه کردن هم برای من تمرین می شد و حس می کنم گاهی اوقات این روندی است خارج از من که در یک بعد دیگر خودش را تکامل می بخشد، هر روز باعث پیشرفت خودش می شود و من در مواقعی تنها آن را به تصویر انتقال می هم، با این تعاریف می شود گفت طراحی در تمام زندگی من جا دارد.
و یک طراح خوب شدن به چه ویژگی هایی نیاز دارد؟
برخلاف دیدگاه عموم که گمان می کنند لازمه طراحی کردن و نقاشی کردن استعداد است، به نظر من برای یک طراح خوب شدن نیاز است که در کار استمرار داشته باشید و قبل از آن معنی درست دیدن را درک کرده باشید، یادم می آید در جایی متنی را خواندم که خیلی جالب بود، شخصی که بتواند امضا کند قابلیت طراح شدن را دارد.
شما تجربه تصویرسازی در زمینه های مختلف را دارید، در تصویرسازی چه نکاتی در اولویت قرار دارد؟
یک موضوع که در هنر وجود دارد بحث سفارش دهنده است، اگر شما بخواهید به صورت حرفه ای این موضوع را دنبال کنید در طراحی و نقاشی کمتر است یا حتی می تواند نباشد ولی در حوزه گرافیک اساس آن بر این پایه قرار داده شده و شما سفارش دهنده دارید، باز به نظر من در حوزه گرافیک طراحی پوستر و مشخصا طراحی پوستر تئاتر از خیلی لحاظ دست شما را باز می گذارد چون با عوامل مختلفی متعددی هستید، اول خود متن و مساله بعدی طراحی صحنه ای که وجود دارد، دیدگاه شما نسبت به این جریان ها باعث می شود یک اتفاق مهم رقم بخورد چون که اساس ذات طراحی پوستر جذب مخاطب در لحظه است، مخاطبی که در حال حرکت است یک لحظه بایستد،، پوستر شما را تماشا کند و ترغیب شود که آن تئاتر را برود و ببیند، این وظیفه کار است، طراحی پوستر تئاتر می تواند خیلی اتفاق جذاب تری را نسبت به سایر زمینه های فعالیت در حوزه گرافیک رقم بزند.
چه شد که یک طراح به سمت دوبله و صداپیشگی رفت؟
به صورت کاملا اتفاقی چون هیچوقت شاید در خودم این اتفاق را نمی دیدم جایگاهی را که بخواهم وارد عرصه دوبله شوم، به پیشنهاد یکی از دوستان وارد این حوزه شدم و فکر هم نمی کردم شاید آینده ای در این کار داشته باشم، به نوعی خود من هم سوپرایز شدم.
و چه زمانی متوجه شدید صدای شما قابلیت های خوبی دارد؟
مثل خیلی از آدم ها، دوستان و نزدیکان حس می کردم که صدای من صدای خوبی نیست و حس خوبی به صدای خودم نداشتم، در فیلم هایی که از خودم می دیدم یا ویس هایی که ارسال می کردم و… در کل حس خوبی نداشتم اما در کنار همه فعالیت هایی که می کردم دوست داشتم درست صحبت کنم و این خیلی برای من مهم بود، در مقطعی از زندگی به واسطه دوستان فعالی که در حوزه تئاتر داشتم خیلی توانستم در این موضوع پیشرفت کنم و از جایی به بعد خیلی جدی تر به آن فکر کردم، احساس می کردم می توانم به این قسمت از توانایی هایم تکامل ببخشم.
هدف شما از ورود به این عرصه چه بود؟
امیدوارم به آن جایگاهی برسم که خیلی از دوبلورهای سرشناس رسیده اند چرا که خیلی جایگاه ارزشمندی است، خیلی دوست دارم صدای من در یاد مردم ثبت شود.
قصد خوانندگی ندارید؟
قطعا قصد خوانندگی ندارم چرا که فضای آن یک مقدارنسبت به دوبله متفاوت تر است و اگر صدای شما در این حوزه کارایی داشته باشد اساسا در آن حوزه می تواند اصلا موفق نباشد، فکر می کنم استعداد آن را هم ندارم.
دوبله، طراحی، تصویرسازی، کدام یک در ایران مخاطب و آینده بهتری دارد؟
در حال حاضر دوبله چرا که مردم ما در روزمره خودشان به واسطه رسانه هایی که مدام هم در حال زیاد شدن هستند و خیلی از سایت های Vod که وجود دارد و صنعت دوبله را گسترش می دهند با آن درگیر هستند، در حوزه های بصری ما هنوز به شناخت و درک صحیحی نرسیده ایم و دلیل آن هم این که در سنین ابتدایی آموزش صحیحی نداشته ایم، اگر سواد زیبایی شناسانه جامعه یک بستر مناسب برای نشان دادن این توانایی ها برای افراد متخصص در این حوزه فراهم کند قطعا اتفاقات درخشانی خواهد افتاد.
آرمانشهر شما در دنیای هنر چیست؟
به نظر من زندگی یک اتفاق کوتاه و دردناک است ولی می تواند زیبا باشد اگر هر کدام از ما برای خودمان خلوتگاه دنجی داشته باشیم که به آن پناه ببریم، من همیشه دوست داشته ام خلوتگاه من مزین شود به اتفاقات هنری، حالا چه شاخه هایی که در آن فعالیت می کنم و چه شاخه هایی که صرفا از آن لذت می برم، به نظر من آرمانشهری که همه یک تصور نسبی از آن دارند می تواند زمانی باشد که ما در خلوتگاه خودمان از اتفاقت هنری لذت ببریم چرا که رسالت هنر همین است، اینکه این مدت زمان کوتاهی که کنار هم هستیم زیبایی ها را بیشتر از درد و رنج ببینیم.
عباسعلی اسکتی
عکس: مجتبی محسنی