عشقی که تبدیل به نفرت شد!
- شناسه خبر: 14877
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: ساناز طاری، متولد پانزده اردیبهشت هزار و سیصد و هفتاد و سه، تهران، فوق لیسانس بازیگری، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، در کارنامه هنری او میتوان به فیلمهای سینمایی «گشت دو»، «رها» و همچنین مجموعههای تلویزیونی «آژانس دوستی»، «چموش و خموش»، «شمعدونی»، «لیسانسهها» و «پدر» اشاره کرد، با ساناز طاری که با پخش یک عکس جنجالی در اکانت اینستاگرام شخصی اش به صدر اخبار روز رسید بعد از یک دوره هیاهو در آرامشی نسبی به گفتگو نشسته ایم که با هم این گفتگو را میخوانیم.
چرا از اینهمه فعالیت هنری بازیگری را انتخاب کردهاید؟
خانواده من خیلی دوست داشتند که من بازیگر شوم چون فکر میکردند استعداد دارم، من یک مقدار دختر شیطانی بودم که همیشه در حال رقصیدن و آواز خواندن بود، برای همین وقتی شش سال داشتم من را به کلاس بازیگری کودک و نوجوان پیش آقای اصغر محبی بردند که آنجا دوره گذراندم، در همان سال در اولین کار در سریال آژانس دوستی بازی کردم، عشق به بازیگری اینگونه شروع شد و فهمیدم که بازیگری را خیلی دوست دارم.
شما، خانم پارسا و آقای مهراد با سریال «پدر» چهره شدید و با یک آیتم خاص، کلاهتان را روی سرتان میگذارید و پسر از پنجره به بیرون میپرد، فکر میکردید این سکانس اینقدر دیده شود؟
بله، من فکر میکردم این صحنه جنجالی شود چون وقتی خودم فیلمنامه را میخواندم به نظر من چیز نرمالی نبود ولی در این حد فکر نمیکردم دیده شود، میدانستم این سکانس برای بعضیها جالب و برای بعضیها میتواند خنده دار باشد!
و عکس العملها نسبت به حرکت شما چه بود؟
آن موقع من ایران نبود و تصمیم هم نداشتم دیگر بازی کنم ولی اینقدر این صحنه وایرال شد که حتی ایرانیهایی هم که در آن کشور بودند ادای من را در میآوردند، واینرهایی که در اینستاگرام هستند مسخره کردند و از روی آن کلیپ ساختند که آنها برای من از خود سکانس جذاب تر بود.
بازی در این مجموعه چگونه برای شما پیش آمد؟
من در آن سریال نقش اصلی بودم تا اینکه چند شب قبل از تولید گفتند شما دیگر نقش اول نیستید، بیایید برای یک نقش دیگر که مکمل ولی نقش خیلی خوبی است، من قبول نکردم ولی اصرار کردند که اشتباه نکنید و وعده وعید دادند که این نقش جنجالی تر است، رفتم و بعد از قمست پنجم نقش من کاملا حذف شد!
عدهای میگویند تمام این اتفاقات از سمت شما یا تیم شما تعمدی برای بیشتر دیده شدن بوده است، صادقانه پاسخ میدهید؟
اصلا هیچ فکری پشت آن نبود و فقط یک حرکت هیجانی بود، من آن عکس را نیمه شب پست کردم و در یک آن تصمیم گرفتم بازیگری را کنار بگذارم، واقعا دوست داشتم این حرفه را کنار بگذارم چون خیلی فشار زیادی در این سالها به من وارد شده بود، همیشه تلاش میکردم کم نیاورم و در آن روز خبری به من رسید که خبر خوبی نبود، برای همین ذهن من خیلی شلوغ بود و یک لحظه گفتم بگذار این داستان را تمام کنم، هیچوقت فکر نمیکردم اینگونه شود.
نمیتوانستید با یک عکس دیگر خداحافظی کنید؟
نه چون دوست داشتم یک هنجارشکنی کرده باشم و به شکلی باشد که من خودم خودم را ممنوع الکار کنم، گفتم کاری کنم که بیایند بگویند شما ممنوع الکار هستید تا من این عشق را برای همیشه کنار بگذارم، چنین تفکری در ذهن داشتم و وقتی به دادسرا هم رفتم و توضیح دادم چون صادقانه با آنها حرف زدم حتی مرا ممنوع الکار هم نکردند.
و حالا بازیگری را ادامه میدهید؟
الان در مرحلهای هستم که هیچ چیز نمیدانم!
بعد از این اتفاقات پیشنهادها برای بازیگری کمتر نشد؟
اتفاقا بعد از آن اتفاق پیشنهاد کار بیشتر شد، به خودم گفتم اینهمه سال روی اصول کار کردهام و دیده نشدهام و حالا با یک حرکت این اتفاق افتاده است، ده پانزده سال در این حرفه بودهام و اینهمه کلاس و ورکشاپ و دانشگاه رفتهام و کسی آنها را ندیده است، به نظر من جامعه ما به سمتی رفته که تا حاشیه نداشته باشید و حاشیه نسازید به هیچ جایی نمیرسید، برای همین است که هم سن و سالهای من الان به در و دیوار میزنند تا حاشیه داشته باشند و دیده شوند، کارهایی هم که پیشنهاد شد آنقدر خوب نبود که بخواهم ریسک و بازی کنم.
تعدادی از بازیگرها با نظر شما مخالف بودند و میگفتند تاکنون از این پیشنهادات در حوزه کاری مشاهده نکردهاند؟
در همه جا و همه شغلها آدم خوب و بد وجود دارد و این یک چیز نسبی است اما در سینما آدمهایی که قدرتمند هستند از این موقعیت سواستفاده میکنند و میگویند حالا که این شخص اینقدر علاقه دارد دیده شود پس باید از فیلتر ما رد شود، همه آدمها دوست دارند بازیگر شوند و همه حدقل یک بار به این موضوع فکر کرده اند، من به عنوان دختری که خانواده هنری نداشتهام که مثلا پدر و مادرم در این حرفه باشند همیشه سرم در کار خودم بوده و همیشه فکر کردهام با تمرین و تئاتر باید خودم را قوی کنم، هیچ پارتی و رابطهای نداشتهام و همیشه تنها بودهام.
و این باعث شد جواب همکارتان را بدهید؟
بله جواب آن خانم را دادم و میتوانم قسم بخورم برای همه این پیشنهادها وجود داشته است، مخصوصا در جامعه ما که مردسالار است، شاید آنها راحت تر با این موضوع کنار آمده اند ولی دهه هفتادیها راه نمیدهند، شجاعتر هستند و حرف میزنند.
بالاخره آدم خوب در این سینما وجود دارد؟
آدمهای خوب هم هستند، آدمهایی که در کارشان موفق هستند و شما میتوانید اسم ببرید، مثلا کسی که کارش اسکار میگیرد یا وقتی فیلم شان را میبینید میگویید این فیلم با بقیه کارهای سینما فرق میکند، معلوم است که تمرکز خودشان را روی کیفیت کار گذاشته اند و نمیآیند به خاطر یک هوس گذرا بازیگری را وارد کارشان کنند، بازیگرهایی که آورده اند صد در صد روی استعداد و بازی آنها فکر شده است.
نظر مخاطبانتان مخصوصا در اینستاگرام را چقدر پیگیری میکنید؟
خیلی کم میخوانم اما میان کامنتهای خودم نظرات مثبت بیشتری نسبت به نظرات منفی میبینم، برای من کامنتها خیلی مثبت بوده است.
اما پست آخر شما کامنتهای زرد زیادی داشت.
اینها دلیل دارد، چند روز پیش شخصی به اسم امین فردین با من تماسی برقرار کرد و با حالتی میان شوخی و تهدید از من خواست که آمار فلانی و فلانی را بدهم، گفتم من آمار اینها را ندارم که ایشان گفتند یا بگویید یا ما این خبر را از شما کار میکنیم، وقتی دیدم تهدید میکنند گفتم هر کاری دوست دارید بکنید، بعد پستی گذاشتند که غیر از بهرنگ که با او کار کرده بودم فوتبالیستی بود که من اصلا ایشان را نمیشناسم، من از فوتبالیستها فقط قدیمیها مثلا علی کریمی و علی دایی را میشناسم، چند ساعت بعد از حرف من آن پست را گذاشت که به ایشان مسیج دادم که دم شما گرم و چقدر یک آدم میتواند عوضی باشد که خبر دروغ بگذارد.
یعنی این خبرها روی کامنتها و نظرات مخاطبان شما هم تاثیر میگذارد؟
بله وقتی آخرین پست را گذاشتم دیدم کامنتهای منفی من زیاد شد، ایشان در ویدئویی که از من گذاشته بودند به گریه من در مصاحبه قبلی اشاره کرده و میگویند این خانم که گریه میکند با فلانی و فلانی دوست است، تعدادی آمدند به پیج من و کامنت گذاشتند که شما دروغ میگویید و ما چقدر با گریههای شما ناراحت شده بودیم، گفتم اگر بخواهم جواب همه را بدهم که دیگر باید همیشه در حال جواب دادن باشم.
با وجود چنین فضایی به یک علاقه مند بازیگری چه پیشنهادی میدهید؟
من نمیتوانم بگویم وارد شوند یا نشوند چون سینما یک صنعت است، خیلیها به من دایرکت میدهند که میخواستیم برویم دانشگاه و بازیگری بخوانیم که با حرفهای شما دودل شده ایم، اگر همکاران من میآمدند و چند بار از این اتفاقها حرف میزدند شاید ما میتوانستیم این آدمها را تربیت کنیم، متاسفانه فکر میکنم الان خیلی قبح آن ریخته و الان دیگر طرف خیلی راحت مسیج میدهد که به فلان جا و یا به هوم آفیس بیایید، اگر حرف میزدیم شاید باعث میشد این آدمها خودشان را جمع و جورتر کنند تا هرچند از ما که گذشت ولی برای کسانی که تازه وارد میشوند این اتفاقات نیفتد که وقتی من به مادرم میگویم دارم سر کار میروم نگران نشود، به دوستانی که سوال میپرسند میگویم آگاه باشند که اگر وارد این عرصه شوند این اتفاقات هم پیش روی آنها قرار میگیرد، خیلیها این پیشنهادات را دوست دارند، انجام میدهند و الان از من هم موفق تر هستند، آن شخص دوست دارد اما آدمی که اهل این کارها نیست باید بداند که در این مسیر نباید مظلوم باشد.
خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد نقش تاثیر دارد؟
در ایران خیلی زیاد تاثیر دارد.
شما خوش چهره هستید؟
من خودم را جزو خوش چهرهها میدانم اما میگویم کاش مثل اروپا و امریکا اینقدر روی چهره اولویت بندی نمیکردند، آنجا دختر زشت هم دارند، شما نمیتوانید بگویید مریل استریپ خوشگل است ولی جذابیت ایشان شما را میگیرد، هیچ مورد زیبایی در صورتشان ندارند ولی بازیگر فوق العادهای هستند.
البته الان این خوش چهره بودن کمرنگتر شده است، موافق نیستید؟
بله، آن هم نزد کارگردانهایی که تازه کار هستند و اتفاقا بهتر هم هستند، زیاد به این چیزها توجه نمیکنند.
بیشترین دایرکتی که دارید حول چه محوری میچرخد؟
خیلیها میگویند میخواستیم وارد سینما شویم و حالا وارد شویم یا نشویم؟ خیلی از دخترها هم میگویند آفرین به شجاعت شما و خیلی اتفاقات مشابه را نه فقط در سینما بلکه در همه کارها برای من تعریف میکنند، میگویند جرات حرف زدن نداشتیم و ممنون که شما جرات این کار را به ما دادید.
حاشیه را دوست دارید؟
قبلا دوست نداشتم و خیلی از آن میترسیدم ولی الان مخالف آن نیستم، البته حاشیههایی که بعضی از همکاران من مثل ریحانه پارسا دارند را دوست ندارم، دوست ندارم به هر شکلی دیده شوم ولی کارهایی که خودم در زمینه اجتماعی میکنم را دوست دارم، مثلا برنامه میتو یا اینکه جواب آن خانم که میگوید هفده سال در این رشته بوده و این چیزها را ندیده بدهم، جواب میدهم چون جسارت من بیشتر است و جوان هستم، پس میگویم جواب اینها را بدهم تا «شاخ» نشوند!
از بازدید و استقبال این برنامه راضی بوده اید؟
خیلی بازدید داشت، قسمت اول این برنامه بود و خیلی سوژههای جذابی داشتیم که همه در نهایت ترسیدند که بیایند، گفتند میآیند و نیامدند، سوژهای هم که مانده بود خیلی هیجانی نبود و مجبور شدیم آن را استفاده کنیم، هم گروه آماده نبود و هم اینکه گفتیم یک برنامه را امتحانی بسازیم و ببینیم چه میشود که باز هم با این حال خیلی دیده شد، برنامه دوم که هنوز پخش نشده راجع به سینما نیست و درباه دختری است که پدرش از هشت سالگی به او تعرض کرده، مشاور حقوقی و روانشناس آورده ایم که حرف زده اند و یک مقدار برنامه اجتماعی تر و مفیدتر شده است.
اسپانسر برنامه شما چه شرکتی بود؟
همان چیزی که شما میدانید! باور میکنید تلفظ آن را بلد نیستم!
این مغایرتی با کلیت موضوع برنامه شما ندارد؟
نه، چه مغایرتی؟ همه این را در روباط زناشویی استفاده میکنند، چه ربطی به تعرض و تجاوز دارد؟ ما در ابتدا اسپانسر نداشتیم و بعد که برنامه را ساختیم و تدوین کردند بدون هماهنگی من این اسپانسر را زدند، من گفتم چرا این محصول و جواب دادند که اسپانسر پیدا نمیشود و فقط این محصول اسپانسر شده است، بعد فکر کردم که خب این هم یک وسیله است مثل روغن که در غذا میریزند، آن را هم استفاده میکنیم و این را هم استفاده میکنیم، ربطی به برنامه نداشت که عدهای نوشته بودند پیام آن این است که اگر میخواهید تجاوز کنید از این استفاده کنید!
این روزها بازار مهاجرت داغ است، ریحانه پارسا ، مهراد جم و… امکان دارد شما هم کوچ کنید؟
هیچ چیز معلوم نیست، تا یک سال پیش دوست نداشتم بروم، موقعیت آن را داشتم و یک مدت هم رفتم که بمانم ولی به عشق بازیگری برگشتم، ولی حالا که آن عشق از بین رفته و دارم سعی میکنم آن را کنار بگذارم فکر میکنم که شاید خیلی بد نباشد بروم، از جامعه خیلی خسته شده ام، آدمها خیلی بد شده اند و باور نمیکنم که دوست نزدیکم هم دارد بد میشود، هم بد و دروغگو شده اند.
شرایط مافیایی چقدر در دنیای تصویر وجود دارد؟
خیلی زیاد!
و نقش فروشی چقدر در سینما وجود دارد؟
آن هم متاسفانه خیلی زیاد است.
حسادت در بین بازیگرها حقیقت دارد؟
از این یکی دیگر نگویم برای شما! گاهی یک جوری برای شما میزنند که احساس میکنید اگر شما سر آن پروژ میرفتید به زندگی و جان آن شخص بستگی داشته است، انگار یک کینه وحشتناکی از شما دارند، چرا باید یک دختر که تازه وارد شده برای من بزند در حالی که اصلا او را ندیده ام؟ به چه حقی من را قضاوت میکند؟ چون من میگویم چرا باید در همه فیلمها یک سری آدم بخصوص کار کنند؟ باید تنوع وجود داشته باشد، نمیگویم من باید باشم بلکه این همه همکلاسی و هم دانشگاهی که داشته ام، به خدا همه آنها از من خوشگلتر و بهتر هستند، حالا من وارد شدهام و آنها پشت در گیر کرده اند، مثلا شش کار سینمایی در دوران کرونا ساخته شد و در هر شش پروژه ریحانه پارسا حضور دارد، یعنی از ریحانه پارسا بازیگر بهتر وجود ندارد؟ یا سریال آقازاده را میسازند و تمام کست سریال پدر را میآورند، دختر آن را هم به خاطر حاشیههایش نمیآورند، این سریال را میبینید انگار پدر دو را تماشا میکنید، یعنی چشم مردم نباید تنوع ببیند؟ حتی سریالهای ترکیهای هم تنوع دارند و وقتی کانال را عوض میکنید بازیگرانش با هم فرق میکنند، شما این را نمیبینید چون باید با سینا مهراد تا کنید! واقعا سینا مهراد چه دارد؟ این را حتما بنویسید، نه بازی دارد و نه چهره آنچنانی، من سریال آقازده را نمیبینم اما قسمتهایی از آن را که در اینستاگرام میبینم انگار یک نقش است که همیشه تکرار میشود، بغضهای یک شکل و بازی یک جور، مگر مجبور هستید؟ چرا؟ چون پدر ایشان سعید سهیلی است؟
در میان هم سن و سالها و بازیگران این نسل کسی را داریم که ماندگار شود؟
تنها کسی که میتوانم بگویم واقعا آرتیست و بدون حاشیه است پردیس احمدیه که خیلی هم کار نمیکند، کم کار و گزیده کار است و خوب هم است، من با ایشان یک تئاتر کار کردهام و به نظر من فقط پردیس احمدیه قابلیت ماندگار شدن را دارد، بقیه لیاقت این را ندارند، به نظر من این بازیگر خیلی خوب است و در بین آقایان هم کسی را ندیدهام.
یک سوال از خودتان بپرسید و پاسخ بدهید!
از خودم میپرسم چرا بازیگری را انتخاب کرده اید؟ و جواب میدهم چون احمق بودم!
ایده آل ترین پیشنهاد برای ساناز طاری همین الان چه میتواند باشد؟
چون دیگر به بازیگری فکر نمیکنم بهترین پیشنهاد نمیتواند در این زمینه باشد پس پیشنهادی که در آن درآمد بالا وجود داشته باشد.
و سوال آخر، هنوز از بازیگری لذت میبرید؟
نه به اندازه چند ماه قبل، همیشه میگویند فاصله عشق و نفرت یک بند باریک است و من به این درک در یک روز رسیدهام، عشق چندین ساله من به بازیگری تبدیل به نفرت شده است.
عباسعلی اسکتی
عکس: نسرین رستمی