بیلط هایی برای پلی بک شنیدن!
- شناسه خبر: 46258
- تاریخ و زمان ارسال: ۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۱۰

در سالهای قبل اگر اغراق نکرده باشیم هر یکی دو ماه، ویدیویی از اجرای زنده یک خواننده منتشر میشد که در آن یا خود خواننده و یا نوازندگان، پلی بک می کردند! این موضوعات همواره با توجیهات آنها و انتقادات تندی همراه می شد و به سرعت هم از سمت مخاطبان به فراموشی می رفت و خواننده متهم شده روند اجراهایش به حالت قبل برمی گشت و در برخی از موارد در عین شگفتی، این حواشی به حالت تبلیغات منفی برای وی تبدیل میشد و اجراها حتی پرشورتر از قبل ادامه می یافت.
اما اینکه باز هم به این مسئله می پردازیم با یک سرچ ساده در اخبار موسیقی سال جدید مشخص می شود! کمتر از شش ماه است که اجراها به طور کلی آغاز شده و خیلی زود باز هم حاشیه تازه ای برای یک نوازنده ایجاده شده است، در این یادداشت سعی بر آن است که از چند زاویه به این اتفاقات نگاه کنیم و نگاهی عادلانه به آن داشته باشیم.
نیمه پر لیوان!
اگر نگاهی کلی به تعداد اجراهای یک خواننده سرشناس و اصطلاحا مارکتی داشته باشیم، شاید خواننده به همراه گروهش دویست الی سیصد سانس اجرا داشته باشد که این اصلا عدد کمی نیست! در همین راستا باید در نظر گرفت که این تعداد اجرا چقدر از نظر جسمی روی اعضای گروه تاثیر میگذارد؛ از حنجره یک خواننده تا خستگی نوازندگان به دلیل فشردگی زیاد اجراها و مسائلی همچون رفت و آمد بین شهرها، اگر بخواهیم در اینجا کمی منفصانه به موضوع نگاه کنیم شاید به هنرمندان حق بدهیم که در برخی از اجراها حتی اگر برخلاف میل و دیدگاهشان باشد هم برای حفظ سلامتی خود تن به اجرای پلی بک بدهند!
در این حالت باید مقصر اصلی را برنامه گذار و تهیه کنندهها دانست که بیش از نگاه هنری و کیفیت اجرا، به فکر بعد اقتصادی آن هستند و در همین راستا و طبق قراردادها، اعضای گروه موظف به حضور و اجرا در زمان های مقرر هستند.
نیمه خالی لیوان!
بزرگ ترین آرتیستها در هر حوزه ای و پیشکسوتان درست هنر، همواره این اعتقاده را داشته اند که هنرشان را با هیچ چیز دیگری عوض نمی کنند! اگر با این طرز تفکر موافق باشید که به زعم نگارنده نیز درست است، پس باید تقصیر را گردن خود هنرمندان انداخت که بیش از اینکه به حفظ اصالت و ارزش هنر خود پایبند باشند، با اجراهایی بی کیفیت و عدم توجه به انتقادات، تنها به فکر رکوردشکنی هایی هستند که شاید فقط خوراک شبکه های اجتماعی باشد و فن پیجها و بادبزنها!
تکلیف مخاطب موسیقی چیست؟
بعد از دعوای زودگذری میان منتقدان، موزیسینها و حتی طرفداران سرسخت خوانندهها، تنها نکتهای که بی اهمیت است، گوش مخاطبان موسیقی است! اگر بگوییم مخاطبان موسیقی از نظر شنیداری گوش ضعیفی دارند و به شنیدن صداهای بد عادت کردهاند، غلط نیست! اما اینکه با توجه به قیمت بلیط های کنسرت، مخاطب حتی صدای واقعی خواننده محبوبش را نشنود هم به دور از انصاف است!
با یک حساب و کتاب ساده، اگر میانگین قیمت بلیط را بین صد و پنجاه تا دویست هزار تومان در نظر بگیریم، برای یک خانواده چهار نفره به علاوه هزینه رفت آمد و دیگر هزینهها، یک شب کنسرت حدود یک میلیون تومان تمام میشود! این مبلغ چه نسبت به درآمد خانوادهها و چه نسبت به قیمت بلیط هایی همچون سینما و تئاتر مبلغ قابل توجهی است! حال و باتوجه به این قیمتها آیا حق مخاطب موسیقی نیست که شب از یک اجرای درست لذت نبرد؟ تمامی این مسائل را به صداهای ضعیف برخی از سالنها و درکل استاندارد نبودن سالنها اضافه کنید تا بیشتر دلتان به حال مخاطبان جدی موسیقی و حتی هنرمندان این حوزه بسوزد!
سام بورنگ