روایت معلوم و پایانی نامعلوم
- شناسه خبر: 87041
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
در سالهای اخیر داستان ها از فرم کلاسیک فاصله گرفته و به سمت داستانهای واقعی رفته اند، پیچیدگی و عدم قطعیت از خصوصیات بارز این سبک هاست. و به جاودانگی کاراکترها در ذهن مخاطب می انجامد و وی را در تعلیق داستان نگه میدارد. و چون هر رویدادی در واقعیت قابل تغییر است، پایان برای نویسنده و نمایش وجود ندارد.
اما ما همیشه در داستانها به دنبال پایان خوشیم، و اگر چنین نباشد، حکایت برایمان تمام نشده باقی می ماند، گویی در پستوی ذهن همه ما جمله معروف چارلی چاپلین نقش بسته که “همیشه آخر هر چیز خوب میشود، اگر نشد بدان هنوز آخر آن نرسیده”
اما “امان” ما را با پایانی حزین رها میکند. تا بدانجا که حتی نمایش رورانس ندارد، و با روشن شدن چراغها تماشاچیان متوجه پایان نمایش میشوند.
۴ زن بخشی از زندگی خود را روایت میکنند که این بخش کوچک، تمام زندگی و آینده شان را تحت شعاع قرار داده و مثل گردابی سیاه در خود کشانده است.
بعضی بازی ها چنان تاثیرگذار و قابل تحسین است که مخاطب را در داستان خود غرق میکند و تماشاچی با وی در این غم همذات پنداری میکند. طراحی صحنه ساده برگزار شده اما هوشمندانه ، با چیدمان استکان کمر باریک، چادر سیاه و فضاهای خالی، مراسم ترحیم را در ذهن مخاطب تداعی میکند. مراسم ترحیم هر یک از زنان بعد از واقعه نقطه عطف زندگی شان. و این مهم، تلخی و گسی روایت را در مغز تماشاچی ملموس تر میکند.
“نمایش امان” به نویسندگی عباس جمالی، و به کارگردانی مجتبی جدی، و با بازی مسیحا احمدزاده، زینب ایزدپناه، مهسا بهروزی، نازنین حشمدار و سمیرا زائری، تا ۱۸ بهمن، هر شب ساعت ۱۸:۳۰ ، در سالن هما روستا به روی صحنه است.
«ارغوان دهقان»