این نمایش یک تلنگر با زبان طنز به جامعه است!
- شناسه خبر: 76141
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
بازیگران و کارگردان نمایش «رجوع» در گفتگو با «هنرمند»
چند شبی می شود که تئاتر «رجوع» با کارگردانی «سعید حشمتی» در سالن «شهرزاد» روی صحنه می رود، نمایشی کمدی اجتماعی که با روایتی هایی ساده به زندگی روزمره انسانها و مقوله جدایی می پردازد، بعد از تماشای «رجوع» با کارگردان و بازیگران آن گفتگویی مفصل داشته ایم که با هم می خوانیم.
چرا این متن را برای اجرا انتخاب کرده اید؟
سعید حشمتی: من و کیمیا خلج سالهاست که هم تیمی هستیم و با هم کار می کنیم، بعد از این که متن رجوع را مطالعه کردم فهمیدم با یک متن بی نظیر رو به رو هستم که بسیار به سلیقه من نزدیک است و از ایشان خواهش کردم تا متن را برای کارگردانی در اختیار من بگذارند.
ایده نوشتن این نمایشنامه از کجا آمد و حالا در مرحله اجرا چقدر به آن تصویر ذهنی شما نزدیک است؟
کیمیا خلج: ایده نوشتن این نمایشنامه پارسال و زمان جدایی یکی از همکارانم به ذهن من رسید، وقتی که درباره دلایل جدایی اش برایمان می گفت، در ابتدا به نظرم دلایلش خنده دار و کودکانه به نظر می رسید اما کمی که به حرف هایش فکر کردم متوجه شدم اطرافم گزینه های مشابه دیگری را هم می شناسم که با دلایلی که شاید در نگاه اول سطحی و کوچک باشند از هم جدا شده اند، مقوله طلاق مقوله پیچیده و دردناکی است چون به هر حال بخشی از عاطفه و روح فرد را تا مدتها درگیر می کند، تلاش من این بود با زبان طنز به یک مقوله مهم اجتماعی بپردازم و خدا را شکر چیزی که حالا روی صحنه می بینم تا حد زیادی به تصوراتم نزدیک شده است.
چه ویژگی هایی از این نقش شما را جذب کرد تا پیشنهاد بازی در این اجرا را قبول کنید؟
میثاق جمشیدی: متن بسیار درست و منسجم است و خودش بازیگر را تشویق به کار می کند، اما به طور خاص در مورد نقش باید بگویم کارکتر مذکور برای من ما به ازا دارد و در بین همکاران و دوستان وجوه مختلف این شخصیت را دیده بودم برای همین اجرای آن برای من جذاب بود.
الهام احمدی: من اصولا نقش هایی که دغدغه مند و از نظر زیست اجتماعی به مردم نزدیک هستند را میپسندم، چون پرداخت به اینجور شخصیت ها در عین ملموس بودن و سادگی پرچالش تر است تا خلق یک کاراکتر سورئال و فانتزی که بر مبنای ذهن و خلاقیت خود بازیگر است، این نقش برای من پیچیدگی بیشتری از لحاظ درونیات و رساندن عواطف و احساسات درست به مخاطب داشت و همین من را مشتاق به پذیرش این نقش کرد.
این اولین اجرای شما روی صحنه تئاتر است، آن را چگونه توصیف می کنید؟
پریسا علی نیا: به عنوان اولین حضورم روی صحنه به شدت استرس و هیجان داشتم، خیلی برای من شیرین بود و به عنوان یکی از بهترین خاطرات در ذهن من باقی می ماند.
شما در این نمایش نقش یک بلاگر را بازی می کنید، در این زمینه و برای بهتر درآمدن نقش تحقیقات داشته اید؟
روناک برخوردار: با توجه به اینکه تقریبا دو یا سه هفته قبل از سال نو متن به دستم رسید، صفحات مجازی چند بلاگر زن را که در زمینه های مختلف بلاگری می کردند بیشتر زیر نظر گرفتم، در ایران دو دسته بلاگر در بین خانم ها وجود دارد، یک: برخی مشهودتر (از نظر صحبت، تیپ ظاهری و نحوه پوشش و حتی تلاش مضاعف و اغراق آمیز برای جذب مخاطب) و دوم: برخی شبیه به شخصیتهای بسیار عادی که روزمره در زندگی می بینیم و اصلا حتی حدس نمی زنیم که شغل بلاگری داشته باشند (ساده و بی آلایش که شاید دلیل موفقیتشان در این زمینه همین سادگی باشد) در نمایش رجوع تیپ سازی گروه ملزم به رعایت چند فاکتور کمک کننده بود (گریم و لباسهای اغراق آمیز) که در کار ما متاسفانه به خاطر عدم وجود طراح لباس و گریم، هیچکدام لحاظ نشد، پس من دسته دوم را بازی کردم که البته شخصیت شیرینیهای خودش را دارد و تمام تلاشم را برای شیرین تر کردن این شخصیت ساده ولی معروف در فضای مجازی انجام دادم.
و شما از دنیای جذاب بلاگری به دنیای جذابتر بازیگری آمده اید، چه تشابه هایی بین این دو فضا وجود دارد و بازخوردهای برای شخص شما چگونه بود؟
محمد روشنفکر: می شود گفت دنیای بلاگری تمرینی سطح پایین تر و پیش پا افتاده تر برای بازیگر شدن است و دنیای بازیگری پر از تکنیکهای سخت و پیچیده و فضای قابل احترامی است، من بازیگر نیستم و یک هنرجوی ساده هستم و هم از جامعه تئاتر و سینما و هم مخاطبهای عزیز ممنون هستم که این اجازه را به من دادند که بتوانم خودم را نشان بدهم و ثابت کنم، نمیدانم دلیل آن چیست ولی زیاد مورد توهین مردم قرار نگرفتم که این از لطف مردم است و سپاسگزارم!
این نمایش صرفا برای خنداندن مخاطب روی صحنه می رود یا هدفهای دیگری هم دارد؟
سعید حشمتی: قطعا هدف فقط خنده گرفتن نیست و گاهی لازم است ما خودمان را در قالب فرد دیگری ببینیم تا شاید کمی عمیقتر راجع به خودمان فکر کنیم.
نیما هاشمی سرشت: فکر می کنم همین مقوله خندیدن یا به قول شما خنداندن هموطنان عزیزمان در شرایط فعلی بسیار هدف سخت و طاقت فرسایی باشد! اما این تنها هدف این نمایش نیست، شاید در نگاه اول مشکلات و مسائل پرداخته شده در این نمایش بین زوج ها خیلی کوچک و جزئی به نظر برسد و شاید هم برای برخی شوخی، اما واقعیت این است که در زندگی واقعی بین زوج ها همین مسائل به ظاهر جزئی مهمترین و اصلی ترین دلایل جدایی ها و پایان روابط هستند، اختلافاتی که ابتدا از سمت دو طرف به علت اینکه از نظرشان شاید زیاد با اهمیت نیستند و به امید اینکه در درازمدت رفع و یا فراموش می شوند جدی گرفته نشوند اما به مرور زمان تمام زندگی را تحت شعاع قرار می دهند و آسایش و آرامش زندگی را مختل و نابود می کنند، اختلاف و تضاد بین زوج ها که در این نمایش به شکلی کمدی به نمایش درآمده هر چند در “رجوع” شیرین و خنده دار روایت شده اما در واقعیت بسیار قابل تامل و تلخ می باشد.
اینکه متن یک اجرا برای خودتان باشد در همذات پنداری بیشتر و بهتر در آمدن کار کاراکتری که بازی می کنید کمک خواهد کرد؟
کیمیا خلج: بسیار زیاد، در ابتدا قرار نبود در نمایش بازی کنم چون درگیر چند کار دیگر بودم اما به هر حال همکاری با سعید حشمتی و گروه صامت همیشه برای من دلچسب است، قطعا چون نویسنده در حین نگارش یک تصویر ذهنی از کاراکتری که خلق می کند دارد به نظرم می تواند جزئیاتی را به کاراکتر الصاق کند که شاید در اجرا برای تماشاچی هم دیدنی باشد، من هم در این راستا تلاشم را کردم که کاراکتر را به چیزی که نوشته بودم نزدیک کنم.
چقدر پیش آمده فضای نقش را با بداهه پر کنید و اگر تپق بزنید اولین عکس العمل شما چه خواهد بود؟
الهام احمدی: قطعا برای همه بازیگرها این موقعیت پیش آمده که دیالوگ فراموش شود، تپقی زده شود یا اتفاق غیر منتظره ای وسط اجرا بیفتد، بداهه پردازی از نطر من هوش بازیگری است، چون در کسری از ثانیه بازیگر باید بهترین تصمیم را برای بیان بهترین کلمه یا جمله بگیرد، تعریف از خود نباشد بازیگر باهوشی هستم و اصولا راحت بداهه پردازی می کنم و البته ناگفته نماند کار سختی است.
محمد روشنفکر: بداهه گویی یکی از تکنیکها است، چون اگر جایی تپق زده شود یا بداهه گفته شود تماشاگر به این دلیل که از سناریو اطلاعی ندارد متوجه نمی شود و فکر می کند که اصل داستان همین است، برای من هم پیش آمده پس با اعتماد به نفس بداهه می گویم یا اگر تپق بزنم آن را جمع می کنم.
هومن بنائی: در مورد بداهه سازی باید عرض کنم که تعداد کمی از ما هنگامی که از خواب بیدار می شویم دقیقا میدانیم که در طی روز میخواهیم چه بگوییم و چه کار کنیم، اما باز هم همان جملاتی را که در ذهن و خاطر خود تعیین کردهایم بیان نمی کنیم و به تناسب مخاطب و فضایی که در آن قرار میگیریم با نوع کلام، میمیک و یا حرکت بدن، تغییراتی در مطالبی که به یاد سپردهایم بوجود میآوریم. در مورد نقش و نمایش هم دقیقا همین است. ما با بازتابی از زندگی مواجه هستیم و بداهه سازی نه فقط به عنوان یک فن، بلکه به عنوان یک تکنیک ارتباطی به نوعی همیشه و در همه حال در کلیه امور رفتاری بازیگر همراه اوست و هر بازیگر در اشکال مختلف از آن بهره میجوید. بداههسازی در اشکال مختلف هنر نیز وجود دارد، بطوریکه انسان ابتدایی از آن بطور غیر عمد استفاده برده. مهمترین بداههسازی، همان تبدیل آئینها به یکسری حرکات نمایشی پیشرفته است. همه هنرها از مرحله بداهه آغاز شده تا به مرحله اصولی خود رسیدهاند. در اکثر کمدی دل آرته های ایتالیا و سیاه بازیهای خودمان هم این تکنیک به کرات استفاده شده و میشود. بداهه امروز به شکل یک فن مهم مورد استفاده قرار میگیرد به صورتی که ما در کارگاههای مختلف تمرینات عملی متعددی برای ایجاد مهارت بازیگر در بداهه سازی را مشاهده میکنیم. در مورد استفاده من از این تکنیک در نقشهایی که ایفا کردهام هم باید بگویم این کاملا به نقش وابسته است. اگر کاراکتر قابلیت اینرا داشته باشد که با بداهه پردازی چیزی به آن اضافه شود و در مسیر پویایی اثر پیش برود حتما استفاده میکنم. مثلاً خاطرم است در نمایش جوادیه بخش مهمی از شخصیت سیفالله با بداهه پردازی شکل گرفت و در نمایش رجوع هم نقش ساسان این قابلیت را داشت تا من با احترام به قلم نویسنده و هدایت کارگردان در بخش هایی بداهه پردازی کنم و شخصیت را به باور مخاطب نزدیک کنم. در مورد تپق هم تا به حال برای من پیش نیامده اما قطعا سعی میکنم در این موقعیت قرار نگیرم و اگر هم گیر افتادم با بازی هوشمندانه تپق را بخشی از کار میکنم که برای مخاطب آزار دهنده نباشد.
به نظر شما موفق شدن در تئاتر بیشتر ملزم تجریبات شخصی و تجربی است یا خواندن و سواد آکادمیک؟
فاطمه توانا: شخصا، تحصیلات آکادمیک را در هر زمینه اولویت قرار می دهم اما نمی شود هنرمندانی را نادیده گرفت که بدون هیچ گونه سواد آکادمیک، درست و با سواد رفتار می کنند و خود را در مسیر درستی قرار می دهند، نمی شود منکر این شد که تحصیلات آکادمیک بسیار کمک کننده است اما همه چیز نیست.
افشین سنگ چاپ: آن چیزی که الان و در بیست بیست و چهار مستلزم تئاتر است این است که مطمئنا تئاتر شامل سواد، بینش و آگاهی محیطی و اجتماعی می شود، بنابراین شما هر چه بیشتر تحصیل کنید می بینید باز هم کم تحصیل کرده اید و آن چیزی که الان به همه مخصوصا ما ایرانی ها که خیلی از دنیای امروز عقب هستیم اثبات شده این است که حتما باید تحصیلات آکادمیک داشته باشیم و این یک علم است، من به اینکه استاد و دانشگاه قوی یا ضعیف هستند کاری ندارم ولی بالاخره شما باید آن مسیر را طی کنید و تجریبات شخصی را هم در حین تحصیل و نه خارج از تحصیل به طور ناخودآگاه در کارگاه های بازیگری و آموزش طی خواهید کرد که بعد آن تبدیل به اجرا خواهد شد، تئاتر بدون تحصیل اشتباه است و تئاتر تجربی یک تعریف خاص دارد، اینکه شما در تئاتر به حدی رسیده باشید که حالا یک مطلب جدید و تجربه گرا و تازه را ارائه بدهید.
اهالی تئاتر چقدر در تبلیغ و تماشای آثار همکارانشان همکاری می کنند؟
روناک برخوردار: همکاران و اهالی محترم تئاتر، فقط اگر جزو دوستان صمیمی گروه اجرا باشند، در حد یک بار استوری گذاشتن پوستر یا تیزر همکاری می کنند و من کمتر مشاهده کرده ام که با دیدن کار حتی اگر کار را کاملا دوست داشته باشند و از نظرشان کار قابل دفاعی باشد، به عنوان یک مخاطب حرفه ای و به نوعی کارشناس این زمینه، نظرشان را در مورد کار دوباره در صفحات مجازی (اینستاگرام یا تیوال و…) به اشتراک بگذارند که شاید همین نظر بتواند در جذب مخاطب جدید به گروه اجرایی کمک رساند.
میثاق جمشیدی: همیشه شاهد لطف تعدادی از همکاران هستیم ولی در واقع این اتفاق آنطور که باید و شاید رخ نمی دهد، در صورتی که این کمترین کاری است که می توانیم در حمایت از یکدیگر انجام دهیم، برخی هم معتقد هستند که تا خودم نمایش را نبینم آن را تبلیغ و تماشایش را به مردم توصیه نمی کنم که البته به نوعی رویکرد درستی است.
چالش لهجه و بیان شمالی چقدر در انتخاب نقش برای شما به عنوان یک هنرمند شمالی تاثیر داشت؟
پریسا علی نیا: اول قرار بود جاهایی را بدون لهجه صحبت کنم ولی چون لهجه باعث شیرینتر شدن نقش شد، قرار بر این شد که کلا با لهجه صحبت کنم و چون خودم اصالتا گیلک هستم این برای من خیلی راحت و دلنشین بود.
ما با یک متن کمدی اجتماعی روبرو هستیم، این نمایشنامه آیا حذفیات هم داشت؟
کیمیا خلج: بله اپیزود سوم این نمایش تقریبا جایگزین شد و مابقی اپیزودها هم تا حدی دستخوش تغییرات و بازنویسی جزئی شدند، به هر حال در مباحث اجتماعی خط قرمزهای زیادی وجود دارد.
استفاده از یک شخصیت یا متن کمدی چقدر به جذب تماشاگر در این روزها کمک می کند؟
فاطمه توانا: همیشه اینطور بوده که در روزگاری که سخت سپری می شود و اوضاع بر وفق مراد نیست داشتن لحظات شاد جذابیت بیشتری پیدا می کند، مخصوصا اگر ژانر آن کمدی سیاه باشد، اما فکر می کنم کمدی همیشه و در هر اوضاعی جذابیت دارد.
هومن بنائی: امروز روز مخاطب فقط به دنبال شادی و خندیدن است و آثار کمدی با اقبال بیشتری روبرو هستند! این موضوع در سینما هم به همین روال است و از فروش گیشه می توان به میزان نیاز جامعه به سرگرمی رسید، متاسفانه این روزها حال عموم مردم خوب نیست و شادی در سطح جامعه به طور چشمگیری پایین آمده و برای همین مخاطب فقط به دنبال تماشای لحظات شاد و ناب است، نمایش رجوع از آن دست کمدی هایی است که هم خنده را روی لبها می آورد و هم تلنگر مهمی با زبان طنز به بستر خانواده و جامعه می زند و یک آیینه در مقابل هر نفر است، مخاطب در بخش هایی از این نمایش به فکر فرو میرود و در بخشی دیگر با دیدن خودش روی صحنه خندههای بلند سر میدهد.، به شدت معتقد هستم که شخصیتهای یک نمایش اگر جذاب نباشند آن نمایش نباید امیدی به بقا و ادامه داشته باشد، مخاطب زمانی یک اثر را می پسندد که همه چیز سر جای خودش باشد! شبهایی که پشت سر گذاشته ایم و با استقبال مخاطبان مواجه شده ایم به این باور رسیده ام که اثر مورد پسند اکثریت بوده و امیدوارم در ادامه هم به همین شکل ادامه پیدا کند.
با بسیاری از عوامل این کار قبلا کار کرده اید، آیا کار گروهی مستمر با یک گروه می تواند خروجی بهتری داشته باشد؟
نیما هاشمی سرشت: اصولا در هر حرفه ای معمولا کار جمعی و گروهی نتایج بهتر و درخشان تری دارد، این مسئله در هنر نمایش و تئاتر بسیار برجسته تر و مهم تر خواهد بود، ساختن گروه و پیدا کردن افرادی که از نظر فکری و علاقه مندی به سیگنالهای فکری شما نزدیک هستند (نه هم سیگنال و هم نظر) اتفاق بسیار مثبتی است که طی این چند سال برای گروه ما افتاد و تا اینجا با استمرار و زحمت افراد گروه به نتایج خوشایندی هم دست پیدا کرده ایم، اما به نظر من مهمتر از تشکیل گروه و استارت اولیه حفظ انسجام و استمرار فعالیت آن است که امیدوارم از این به بعد طبق روال گذشته بتوانیم به فعالیت رو به جلوی این گروه ادامه بدهیم.
با توجه به فعالیت شما از سالهای دور در این عرصه، وضعیت کلی تئاتر امروز ایران را چگونه می بینید؟
افشین سنگ چاپ: این سوال خیلی وسیع است و در یک گفتگوی کوتاه نمی گنجد اما اگر از من می پرسید می گویم که یک پیشرفتها و یک پسرفتهایی داشته ایم، پیشرفتها مثل اینکه تئاتر به سمت خصوصی شدن رفت و گسترش پیدا کرد ولی همین خصوصی سازی یک چیزهایی را هم از بین برده است، مثل دکور، گریم، لباس، نور، صدا و… اینها را از بین برده و یا خیلی به حداقل رسانده است، من در سالن های دولتی هم چند اجرا دیده ام که لخت و عور بودند، نه صحنه ای. نه میزانسنی، نه گریم آنچنانی و لباس، نه حتی نور و وقتی این را در نقدی برای پدیدآورندگان می نویسید به آنها برمی خورد که ما هدف داشته ایم! همه اینها فرار از مسئولیت است و واقعیت این است که ما در تعداد سالنها و اجراها و رجوع جوانها پیشرفت کرده ایم ولی در اصل خود تئاتر که براساس متن، کارگردانی، بازیگری، لباس، نور، صحنه و… است و این چند عنصر تئاتر را جذاب می کند و مردم می آیند اینها را ببینند چون در زندگی شخصی آنها وجود ندارد پسرفت کرده ایم، تئاترهای خصوصی در این سه بخش موفق تر هستند چون نویسندگی، کارگردانی و بازیگری را رعایت می کنند، به عقیده من وقتی صحنه و نور و دکور نباشد کارگردانی هم زیاد به چشم نمی آید مگر اینکه بتوانند میزانسن های ویژه ای تولید کنند، با این حال باز امیدوار هستیم چون روزگار هر سازی می زند بچه های تئاتر با آن می رقصند و امیدواریم یک روز همه این عناصر را در تئاتر ببینیم.
استقبال تا امروز چگونه بوده است؟
سعید حشمتی: خدا را شکر این چند شب نخست اجرا با استقبال عالی مخاطب رو به رو بوده ایم.
عکسها: پرتو جغتائی
نویسنده: کیمیا خلج / کارگردان: سعید حشمتی / تهیهکننده: سعید حشمتی / بازیگران به ترتیب اپیزودها: نیما هاشمی سرشت، الهام احمدی، میثاق جمشیدی، پریسا علی نیا، کیمیا خلج، هومن بنایی، روناک برخوردار، فاطمه توانا، محمد روشنفکر و افشین سنگ چاپ / صدا پیشه: آرمین همتی / مجری طرح: بهرام نودهی / بازیگردان: کیمیا خلج / طراحان صحنه: کیارش ظریفی، مبین الماسی / آهنگساز: علی خاتمی / طراح پوستر و گرافیک: سجاد نجفی / دستیار کارگردان و برنامه ریز: سیدمرتضی معصومی / دستیار دوم کارگردان: مدیا نورخمامی / دستیاران صحنه: امیرعلی شاه اسماعیلی، عرشیا کرمی، مرتضی فهیمی، آرتین جمشیدی، نرگس پلنگی / موشن گرافی: سعید حشمتی / عکاس: پرتو جغتایی / مشاور رسانهای: عباسعلی اسکتی / روابط عمومی: مریم رودبارانی