خشونت در قاب خانگی؛ بازاندیشی در مسیر سریالهای شبکه نمایش خانگی
- شناسه خبر: 89024
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۲:۵۱

خشونت، اگر در بستر دراماتیک خود و با رویکردی تحلیلی و هدفمند روایت شود، میتواند ابزاری هنری برای کالبدشکافی مسائل اجتماعی و تلنگر به ساختارهای ناسالم باشد. اما آنچه در بسیاری از تولیدات فعلی شبکه نمایش خانگی دیده میشود، چیزی فراتر از نمایش خشونت بهعنوان یک ابزار روایی است؛ بلکه خشونت به پدیدهای «جذابسازیشده» بدل گشته که برای سرگرمی و ایجاد کشش در روایت به کار میرود. این نوع بازنمایی، در نهایت به عادیسازی و حتی قهرمانسازی از چهرههای مجرم، قانونگریز و ضداخلاقی میانجامد.
بسیاری از این سریالها، خصوصاً در ژانرهای ملودرام جنایی و خانوادگی، با تکیهی افراطی بر صحنههای درگیری، تهدید، قتل، خیانت و فساد، تصویری مغشوش و اغراقآمیز از واقعیت اجتماعی ارائه میدهند. شخصیتپردازیها نیز اغلب بر پایه تیپهای منفی، با حداقل تلاش برای عمقبخشی و تحلیل روانشناختی شکل میگیرند. از آن بدتر، مخاطب گاه با ضدقهرمانهایی مواجه میشود که به دلیل کاریزمای بازیگر یا جذابیت ظاهری صحنهها، تحسینبرانگیز جلوه میکنند. چنین رویکردی، عملاً مرز میان «نقد جنایت» و «تجلیل از آن» را مخدوش میسازد.
از منظر روانشناختی نیز، قرار گرفتن مداوم مخاطب در معرض خشونت تصویری، به فرایند «زوال حساسیت» میانجامد؛ بدین معنا که مخاطب در برابر صحنههای خشونتآمیز بیتفاوت میشود و در سطحی عمیقتر، ممکن است رفتارهای خشن را بهعنوان راهکارهایی عادی یا مؤثر در روابط اجتماعی تلقی کند. این مسأله، خصوصاً در میان نوجوانان و جوانانی که هویت اجتماعیشان در حال شکلگیری است، میتواند آثار بلندمدتی داشته باشد.
در کنار این، باید به بحران اخلاقی در روایت نیز اشاره کرد. در بسیاری از آثار اخیر، مفهوم عدالت جای خود را به انتقام داده و حل تعارضات از مسیر قانون، بهندرت مورد تأکید قرار میگیرد. این روند، نهتنها ارزشهای اخلاقی جامعه را تضعیف میکند، بلکه به تدریج نگاه مردم به نهادهای قانونی و اجتماعی را نیز مخدوش میسازد.
البته نمیتوان انکار کرد که بخشی از این روند، ریشه در محدودیتها و خط قرمزهای رسانهی ملی دارد. نمایش خانگی، از خلاهایی بهرهبرداری کرده که در ساختار رسمی اجازه بازنمایی نداشتهاند. اما گریز از محدودیت، نباید به معنای رهایی از مسئولیت هنری و اجتماعی باشد. هنر، حتی در قالب سرگرمی، تعهدی عمیق نسبت به مخاطب دارد.
در پایان، لازم است مسئولان فرهنگی، نهادهای سیاستگذار رسانهای و خود هنرمندان، به بازنگری در سیاستهای محتوایی نمایش خانگی بیندیشند. کیفیت هنری، شخصیتپردازیهای چندلایه، تنوع ژانری و البته بازگشت به روایتهای اخلاقمحور و انسانی، میتواند این رسانهی نوظهور را از مسیر سطحیگرایی و خشونتزدگی نجات دهد و جایگاه آن را به عنوان آلترناتیوی شایسته برای تلویزیون تثبیت کند.
این یادداشت در سرمقاله شماره ۲۴۸۱ روزنامه هنرمند چاپ شده است
مهدی احمدی / مدیرمسئول