داستان توپهای رنگارنگ در بومی سیاه!
- شناسه خبر: 88708
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۰ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۰:۰۸

روایت این هفته از شهر قصه، به قلم و اثر حمید رضا سلیمانی، داستان توپهای رنگارنگی است که هرکدام از جایی آمده و برای هدفی ساخته شدهاند. اما دست روزگار و شرایط جامعه نگاهی متفاوت به شخصیتهای این داستان دارد. یکی زرد، دیگری آبی، یکی کمی خجالتی و گلگون، دیگری بزرگ و مغرور، و شاید یکی کوچک و سفید. با این حال، همگی گرد و دایرهای هستند. اما از قضا، یکی از شخصیتهای داستان ظاهری متفاوت دارد؛ شکلی بیضی که پذیرش این تفاوت برای سایر دوستان و حتی مخاطبان کمی دشوار و گاه ناممکن به نظر میرسد.
ماجرای نشستن رنگ تیره مشکی در زمینه داستان، خبر از غصهای عمیق در این حکایت دارد؛ غصهای که بر چالشهای پذیرش تفاوتها سایه افکنده است. این داستان به بررسی مفهوم هویت میپردازد و تلاش میکند مخاطب را به تأمل در ارزشهای پذیرش و درک تفاوتها دعوت کند. پیامی لطیف این داستان همچون آیینهای، نهتنها تنوع و تفاوتهای میان انسانها را نشان میدهد، بلکه اهمیت احترام و پذیرش این تفاوتها را نیز گوشزد میکند. شاید شکل بیضی توپ متفاوت، نمادی از پیچیدگی هویت انسانی باشد که نیازمند توجهی عمیقتر و ذهنی بازتر است.
داستان شهر قصه، با شخصیتهای جذاب و پیامهای قدرتمند، بستری برای بازاندیشی و درک معنای حقیقی همزیستی و ارزش تفاوتها فراهم میآورد. آیا آمادهایم که به این قصه دل بسپاریم؟
این اثر هنری با نامهویت با تکنیک رنگ روغن و در سبک هایپرئال که در سال ۱۴۰۰ در ابعاد ۶۷-۱۲۰ سانتی متر خلق شده است، نمایانگر عمیقی از مفهوم تفاوتها و انسانیت در جامعه است. اثر نشان میدهد که انسانها با ظاهر، تمایلات، اخلاق و سلیقههای گوناگون، بخشی ارزشمند از اجتماع هستند و نباید بهدلیل تفاوتهایشان کنار گذاشته شوند. معیار سنجش انسانها باید بر اساس اخلاق و انسانیت آنها باشد، نه بر پایه تفاوتها یا نقایص.
در تصویر، شش توپ در سمت چپ قرار گرفتهاند که نمادی از نقص و عدم تعادل هستند. در مقابل، یک توپ منفرد در سمت راست جایگاهی متقارن و صحیح را به نمایش میگذارد. این تقابل بصری، بیننده را به تأمل در معیارهای نادرست جامعه برای ارزیابی افراد دعوت میکند و بر اهمیت پذیرش تفاوتها تأکید دارد.
این نقاشی به ما یادآور میشود که هر فرد، با ویژگیهای منحصر به فرد خود، نقش حیاتی در جامعه ایفا میکند. تنوع، نه تنها ضعف نیست، بلکه پایه و اساس یک جامعه پویای انسانی است. در این راستا، پیام اثر بر لزوم تجلیل از تفاوتهای فردی و اجتماعی و پذیرش آنها تأکید میکند.
استفاده از تکنیک رنگ روغن و سبک هایپرئال در این اثر، جزئیاتی خیرهکننده را به نمایش میگذارد که قدرت پیام اثر را دوچندان میکند. این جزئیات هنری، مفاهیم عمیق اثر را بهگونهای بصری و تأثیرگذار به مخاطب منتقل کرده و تأملی ژرف در ذهن او ایجاد میکند.
در نهایت، این اثر همچون نمادی از همبستگی انسانی و پذیرش تنوعها، دعوتی است به مخاطب تا به جای قضاوت سطحی و ظاهری، عمق اخلاق و انسانیت افراد را ببیند. هر یک از ما، با تمام تفاوتهایمان، قطعهای از پازل بزرگ بشریت هستیم که تنها با همدلی و احترام به تفاوتها میتوانیم تصویری کامل و زیبا از زندگی اجتماعی ترسیم کنیم.
و در نهایت خواهیم گفت؛
هنر همچون بال های سفید برای کمال یافتن است ، بال های خود را طراحی کنید ، بوقت احتیاج پرواز کنید و طعمه تاریکی نشوید .