حفرههای فراوان!
- شناسه خبر: 7550
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
افشین علیار / اگر سال دوم دانشکده من را یک فیلمساز کار اولی مینوشت و میساخت، به عنوان یک تجربه میشد نادیده اش گرفت اما در شرایط کنونی پرویز شهبازی آن را نوشته و رسول صدرعاملی هم کارگردانی کرده است،فیلمنامه با حفرههای فراوانی همراه ست و کارگردانی با ضعفهای غیرقابل قبول، تنها نکته مشترک فیلم تعلق خاطر شهبازی به دنیای جوانان است و همینطور رسول صدرعاملی که تخصص خاصی در به تصویر کشیدن موقعیتهای بحرانی جوانان دارد، اما صدرعاملی در این فیلم نتوانسته موفقیتهای پیشین خود را تکرار کند، همانطور که گفته شد فیلمنامه بیش از حد ضعف دارد، مهم ترین ضعفش هم به دلیل سطحی نگری شهبازی در نگارش فیلمنامه است، آوا دوست صمیمی مهتاب روی تخت بیمارستان رو به مرگ است اما مهتاب صورت خندانی دارد و اصلا گریه برایش معنایی ندارد چند قطره اشک میریزد اما تقلبی است، آوا روی تخت خوابیده مهتاب وارد خیانت میشود و با علی دوست پسر آوا خوش میگذراند، در این میان مهتاب دوست پسر ازدواجی خود را هم در مقطعهایی فراموش میکند و حتی به او دروغ میگوید، کمی عقب تر برویم در اتوبوس آوا به مهتاب میگوید که علی به او خیانت کرده خب؟ در چند سکانس جلوتر آوا میگوید حاضر است به علی زنگ بزند و عذرخواهی کند خب؟ اما از زمانی که مهتاب به علی زنگ میزند که به اصفهان بیاید، لحن فیلم دچار سوتفاهم میشود و فیلمساز سردرگم خط اصلی روایت میشود، اینکه مهتاب با وجود منصور وارد یک رابطه احساسی میشود به هیچ وجه متقاعد کننده نیست، چون شخصیت مهتاب طور دیگری نوشته شده دختری از طبقه متوسط که حالا با پسر عمه اش هم قصد ازدواج دارد با این نشانه خیانت مهتاب نسبت به آوا و منصور غیرقابل توجیح است، این اتهام به مهتاب وارد است که او به دلیل شرایط مالی با علی وارد رابطه شده است، سکانسی که به مغازه علی میرود و سکانسی که به مغازه منصور میرود را به یاد بیاورید، آوا قرص میخورد، به کما میرود پدر و مادرش از تهران به اصفهان میروند چه میشود؟ پدری منفعل و سرد چه کاری برای دخترش میکند؟ بود و نبود این پدر برای آوا چه نقش مهمی دارد؟ وقتی بیمارستان آوا را جواب میکند مادر میگوید با دعا خوبش میکنم! پرویز شهبازی تا این حد سطحی نگر شده ؟ همین دعا در ادامه در خانه ی آوا شنیده میشود اما معجزه نمیکند پس کارکرد جمله ی مادر چه میشود؟ خانم نوزاد چه نقشی در قصه دارد هیچ! با اینکه در بعضی از سکانسها میتوانست نقش بسزایی داشته باشد اما ندارد، درد و دلهای مهتاب به آوا و اعتراف عاشق شدنس که باعث قطره اشک آوا در کما میشود فیلم را هندی میکند و اساسا وقت فیلم با همیچین سکانسهایی تلف شده است و منطق از بین میرود منطق سکانس پایانی وفاداری علی نسبت به آوا است حالا دیگر مخاطب باید خیالش راحت باشد که علی اهل تیک زدن و خیانت نیست! به همین سادگی!!!
مهتاب هم که مدتی از دانشگاه رفتن جا میماند در سکانس آخر در برف قدم میزند و میرود حالا اینکه آوا چه قرصی میخورده و چرا میخورده یا اینکه علی چگونه به پدر آوا گفته من دوست پسر دخترت هستم بماند!!!
فیلم سال دوم دانشکده من نه برای شهبازی و نه برای صدرعاملی اثر متقاعد کنندهای نمیباشد زیرا فیلمنامه و کارگردانی با آسیب جدی مواجه است که اگر شهبازی هم خودش این فیلم را میساخت باز کلیت آن نمیتوانست راضی کننده باشد، کادرها در لانگ شات نامتوازن و ناقص به نظر میرسیدند به طوری که سر بازیگرها از کادر خارج بود که نمیتواند مشکل پرده سینما باشد.