جای بیش از پیش بزرگ اینفلوئنسر ها، جایگاه تنگشده خبرنگاران و دیگر دست اندرکاران سینما و ردپای مشکوک بیلان کربن این رخداد
- شناسه خبر: 64397
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: خبرنگارانی که چند سال است گواه گسترش بیش از پیش جایگاه اینفلوئنسرها درفستیوال، بی نظمی همه سویه سیستم فروش بلیط و کوچک شدن جایگاه خبرنگاران (به جز چهره های سرشناس)، و همچنین سازماندهی پرسش بر انگیز برنامه نمایش فیلم ها، که بی اعتنا به خرده گیریها یا تمایل به بهبود وضع موجود ادامه می باید، این حق را دارند که از خود بپرسند: جشنواره فیلم کن گرچه می بایست زرق و برق خود را داشته باشد، آیا جشنواره ای باقی خواهد ماند که در آن اطلاعات داده شده به جهان توسط راسنه های درخور اطمینان و وزین، همچنان در اولویت قرار خواهند داشت؟
نخستین پرسش این خواهد بود که آیا اینفلوئنسرها باید در کنار ستاره های بزرگ و تازه وارد میدان شده از پله های کاخ جشنواره بالا بروند؟
بنا بر روند همیشگی، هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن مکانی برای کسانی بود که عاشق ستارگان سینما و فیلمسازان هستند.
امسال، بار دیگر شماری از چهره های بزرگ دنیای سینما در بلوار “کروازت” پدیدار شدند. ستارههای سرشناس البته هنگام بالا رفتن از پلههای کاخ جشنواره، در کنار خود شانه به شانه ستارههای نو پای هنر هفتم را نیز یدک می کشیدند. اما بسیاری از اینفلوئنسرها هم در این میان نگاه عکاسان را به خود جلب می کردند.
بین ۱۶ و ۱۷ مه، ده ها نفر از آنها در جشنواره فیلم کن حضور یافتند که توسط کم و بیش همان برندها برای پر کردن شبکه های اجتماعی با آگهی هایشان، دعوت شده بودند. چه کسانی آنها را به کن دعوت کرده بود تا از پله ها بالا بروند و بهترین لباس های خود را بپوشند؟
آیا جشنواره فیلم کن می خواهد با نسل تازه اینفلوئنسرها، دل فالوور های آنها را به دست بیاورد که از جوانان تشکیل شده اند و از آنها برای سرزندگی “سینمائی دیگر” استفاده کند ؟
برای تک ترین و چشمگیر ترین مکان های دنیای سینما در بلوار ” کروازت”، برخی از افراد حاضر، برای سینما وفیلم نیامده بودند. آنها اینفلوئنسر هائی بودند که تنها نفششان بازار یابی بود. اما به گفته یکی از آنها، برندهای زیادی همراه و شریک جشنواره فیلم کن هستند. چه همکاری و شراکتی ؟
ساخت عکس و فیلم آنلاین کار آنهاست. برندها آنها را دعوت می کننذ چون به سان “جاست ریاد”، که ۱۳ میلیون مشترک دارد، مشترکانشان بسیار است. دیگری “الیز” است که ۴ میلیون مشترک داردو یکی از شیک ترین هاست. آنها مورد توجه شمار بزرگی از جوان هستند.
در سالهای اخیر، جشنواره فیلم کن فرش قرمز را هر چه بیشتر برای اینفلوئنسرها پهن کرده که هیچ کدام ذره ای دانش سینمائی ندارند. از جمله “الیز” است که در سالن های هتل های بزرگ با بسیاری از ستاره های سینما روبرو می شود. یکی ازآنها ” پدرو آلمودوار” بود که به هنگام ضبط ویدیوهای وی ود در تراس حضور داشت. زن جوان در پاسخ به این که آیا وی را می شناسد، می گوید: می دانم کیست،اما راستش را بخواهید هیچکدام از فیلم های او را ندیده ام !!!!
گاه نیز حضور در کن برای اینفلوئنسرها خالی از حطر نیست. هر سال، جشنواره فیلم کن بحث های بسیاری را در مورد لباس هایی که افراد سرشناس روی فرش قرمز به نمایش می گذارند، به وجود می آورد. انتقاد ها و خرده گیریها گاه فراتر از لباسهای پوشیده می روند، همانگونه که در مورد “لنا مهفوف” رخ داد: او هدف ایراد گیری از بدنش قرار گرفت. برخی از کاربران اینترنتی در حساب اینستاگرام او به شدت واکنش نشان دادند و گفتند که او “ران های چاقی دارد”، “بیش از حد همبرگر خورده است”، یا “با چنین پاهائی نمی بایست چنین لباسی بپوشد.”
برخی از برندها بر این باورند که برای ایجاد گستره بیشتر، یک همکاری واقعی بین آنها، اینفلوئنسر ها و جشنواره نیاز هست.
زیرا به نظر می رسد جشنواره برای ادامه زندگی خود به شرکای مالی نیاز دارد و امروز این شرکا به لطف اینفلوئنسرها و سلبریتی هایی که بر روی فرش قرمز پا می گذارند خود را مطرح می کنند.
بنابراین، بارها می شنویم که “سینما و فیلم ها به بیشترین درخشش نیاز دارند” و می خواهند ما را به این باور برسانند که در سال ۲۰۲۳، اینفلوئنسرها این توانائی را دارند که آن را در یک ثانبه این درخشش را به میلیون ها نفر برسانند و از آنها یک شیقته فیلم و سینما بسازند. این در حالی است که در گذشته رسانه های گوناگون این کار را به شکل وزین انجام می دادند و به کسانی که واقعاً سینما دوست و سینما رو بودند همه خبرها را می رساندند و شکوه و ثروت را برای دنیای هنر هفتم به ارمغان می آوردند. حال یک بی سواد (که اغلب در مورد اینفلوئنسرها و پیروان آنها صدق می کند) برای موفقیت یک فیلم چه کاری می تواند انجام دهد؟
در دنیای فرهنگ و سینما، سزاوارتر هائی وجود دارند که می بایست بیشتر در کانون توجه قرار گیرند. دنیای غم انگیزی که روز به روز سطحی تر می شود. فرهنگ، مردم را به سمت بالا می برد، در حالی که اینفلوئنسر های تجملاتی سطح افراد بازمانده را به پایین می کشند.
کابوس دریافت بلیط اینترنتی، هدف های ناگفته آن و واخوردش بر کار خبرنگاران
به کوتاهی بگوئیم ، اگر گرفتن کارت خبرنگاری در کن یک مبارزه باشد، دسترسی به نمایش فیلم ها تبدیل به یک جنگ شده است. هر روز صبح، یک پلتفرم آنلاین به ما (از دید فنی) این امکان را میدهد که بلیط فیلم هایی را که دو روز بعد به نمایش در می آیند، تهیه کنیم. اما از دید فستیوال باید لیاقتش را داشته باشید: باجه آنلاین بلیط ساعت ۷ صبح باز می شود. بنابراین باید ساعت ۶:۳۰ بامداد از خواب بیدار شد تا ساعت ۷ نخستین کلیک را بزنید و متوجه شوید که همه بلیط ها به جز فیلم های کمتر چشمگیر فروخته شده اند.
البته فیلم های پر هوادار و مهم، که چند ثانیه پس از ساعت ۷ و ۰ دقیقه دیگر در دسترس نیستند، برای همه فروخته شده به شمار نمی ایند. در واقع، به دلیل سلسله مراتب بسیار ذهنی و مبهمی که به روزنامه نگاران تحمیل شده، همکاران من به آسانی می توانند فیلم هایی را که می خواهند برگزینند و ببینند.
همه چیزبه کارت و به ویژه رنگ آن پیوند می خورد. اگر پیش از برنامه ریزی ماموریت خود در کن از سرویس مطبوعاتی در مورد رنگ کارت خبرنگاری خود بپرسید، آن را به شما نمی دهند. مانند اینکه این یک راز دولتی است یا در مورد شخص دیگری اطلاعاتی می خواهید!!
شما نمی توانید به رنگ کارت خبرنگاری خود اعتراض کنید ولو این که ۳۰ سال جشنواره را پوشش داده باشید!
این همان چیزی است که شما را کم و بیش آسوده در صف مجازی این بلیط فروشی جهنمی به انتظار وا می دارد. سیستمی نادر در نوع خود چرا که جشنواره های فیلم بزرگ دیگر، از جمله برلن یا ونیز بر این نخبه گرائی تکیه نمی کنند. که البته این چنین دسته بندی ناپذیرفتنی است و به این حد از سه سال پیش پیاده شده است.
“یورونیوز” در مقالهای بسیار شیوا و گویا می نویسد : «سیستم که هدف آن سادهسازی بلیط فروشی عنوان شده است، بیش از هر چیز به جشنواره فیلم کن اجازه میدهد تا بهترین جاهایش را به نخبگانی بدهد که حود تعیین می کند. حال، چگونه می توان پذیرفت که فستیوال شماری حرفه ای و سینما دوست را به (لا بوکا) تبعید کند ( که راه دوری است) یا نیم بیشتری از آخبرنگاران را به گروگان بگیرد، در حالی که وابستگان به دنیای نخبگان به راحتی در سالن “تاتر بزرگ لومییر” جایداده می شوند.
به به از این جشنواره بزرگ فیلم…
بدترین چیز این است که همه جاهای “فروخته شده” به بخت داران، استقاده نمی شوند و در نهایت صندلی های زیادی خالی می مانند که اگر سیستم فروش بلیت اجازه میداد، میتوانست تا حد زیادی توسط «کاستهای» پایینتر مورد استفاده قرار گیرند.»
تیمهای “یورونیوز”، که با ناخشنودی از ناتوانی خبرنگاران خود برای حضور در نمایش فیلم ایندیانا جونز تازه (و در نتیجه انجام وظیفه خود) سخن می گویند، راهنمای کاملی برای دسته بندی وارزش نهادن رنگارنگ بر کارت های خبرنگاری تهیه کردهاند که این دسته بندی بسیار گویای اوضاع است: ” یعنی دسترسی به عکس، کارکنان و یا پاس برای میهمان …
کارت زرد: اردوگاه کار اجباری؛
کارت آبی: کار اجباری اما به رنگ آبی؛
کارت صورتی: بلیط ها در جای امن نگهداری شده اند و به شما امکان می دهند سرساعت از خواب بیدار شوید.
کارت صورتی با نقطه طلائی : شما بهترین صندلی ها را ندارید اما دست کم آنها را دارید؛
کارت سفید: بدون سر در گمی. با این کارت، هر زمان که بخواهید به جایی که می خواهید می روید -. این کارت تنها ویژه نخبگان است…”
در مورد برنامه های اکران و نمایش فیلم ها چه می توان گفت ؟
شاید تنها کسانی با هوش بسیار بالا بتوانند نیاز به تغییرات اساسی ایجاد شده در این سه سال اخیر را در برنامه اکران ها بقهمند، یرنامه ای کاملاً جا افتاده، کارآمد و بی دردسر که به کار و سلامت خبرنگاران احترام می گذاشت. در این جا ما تنها با تغییر برای تغییر روبرو هستیم به ویژه این که همه ساله با بازخورد منفی گسترده ای روبرو می شود. در واقع، در زمانهای گذشته، کار روزانه با نمایش فیلمهای مسابقه ای، که برای بسیاری از روزنامهنگاران از همه ملیتها بسیار مهم بود، آغاز میشد.
نمایش یکی از فیلمهای اصلی بخش مسابقه ای از ساعت ۸:۳۰ بامداد آغاز می شد. در ساعت ۱۱ بامداد با فیلمی از بخش«نوعی نگاه » ادامه می یافت و با فیلم دیگری در بخش مسابقه ای در یک نمایش گالا و پر زرق و برق در سالن بزرگ “لومییر” پایان می یافت که هم زمان با آن، در سالن “دبوسی” برای خبرنگاران نگاران هم پخش می گردید. البته نمایشهای دیگری هم وجود داشت تا اگر کسی به دلیل کاری نمی توانست فیلمی را ببیند، آن را در سئانسی دیگر جبران نماید. این برنامهریزی امکان می داد یک برنامه روشن برای هر روز، با وقت آزاد برای دنبال کردن خبرهای دیگر، انجام گفتگو یا شرکت کنندگان یا شرکت در یک رویداد، در پیش گرفته شود.
در سالهای اخیر، بسیاری از فیلمها و از جمله فیلم های مسابقه ای بسیار طولانی هستند و هنگامی که قرار باشد بین ساعت ۲۲:۳۰ تا ۲۳ به نمایش در بیایند، زمان زیادی برای خوابیدن و آرام گرفتن به جا نمی ماند. این در حالی است که گاه پاره ای از فیلمهائی که در حال دیدنشان هستیم ساعت نمایششان دراز تر از فیلمی است که برای دیدنش به سختی بلیطی به دست آورده ایم و می بایست بجنبیم و پایان یکی را فدای نمایش دیگری بکنیم!!
چه کسی بهتر از “فلاویو سیلیتی” می تواند با طنز فراوان وضعیت و نتیجه این برنامه ریزی آشفته را در یکی از مقالات خود توضیح دهد. او می گوید:
“حتی اگر نیش بزند، حتی اگر درد داشته باشد، تخت باریک شب در نزدیکی های بامداد به یک ابر کرکی دلچسب تبدیل می شود. اما می بایستی بدن خود را از آن کند و راهی سالن های نمایش شدچون برای نمایش بامدادی، صف های بلیط های آخرین لحظه به شما امکان می دهد وارد سینما شوید، فیلم هائی که به خاطرشان ما به کن می آییم. در بدترین حالت، شما شب خود را در صندلی راحت سینما به پایان خواهید رساند (یک چهارم تماشاگران این کار را انجام می دهد)، و در بهترین حالت، روزت را با یک سیلی خوب که توسط یک فیلم زده می شود، آغاز می کنی.”
https://www.konbini.com/popculture/cannes-la-fin-comment-jai-survecu-a-mon-premier-festival-de-cannes-et-tous-mes-tips-pour-vivre-la-grande-aventure-vous-aussi/
نباید فراموش کرد که هیچ پاسخی به درخواست های شما از سوی دفتر مطبوعاتی داده نخواهد شد. آنها سرشار از یقین و غرور هستند درست مانند این که با دادن کارت خبرنگاری به شما، لطف بزرگی کرده اند..
علیرغم بر پاکردن کافه ای برای خبرنگاران در پشت بام، از زمان ناپدید شدن صندوق های پستی (نشانه تغییر زمان و صرفه جویی در کاغذ!!) جوش و خروش به وجود آمده به دنبال گرد آمدن خبرنگاران، پس از پایان نخستین نمایش بامدادی پیرامون آنها در طبقه سوم کاخ فستیوال، از بین رفته است.
در آن جا بود که با همکارانی که از نقاط دور و نزدیک می آمدند صحبت می کردیم و به داد وستد خبرها می پرداختیم. حال شما به سختی کسی را می بینید و این دلتنگی به وجود می آورد. شابسته گفتن است که این گونه کافه ها در گذشته هم وجود داشت و گاه تغییر شکل می داد. .
به یاد دارم که در یک کنفرانس مطبوعاتی پیشنهاد برگزاری جشنی برای خبرنگاران با حضور هیئت داوران و هنرمندان حاضر در آن زوز را دادیم.
این شب سازماندهی شد، اما نه برای مدت طولانی. پارسال تنها شمار اندکی دعوت شدند!!
ناامیدی کسانی را تصور کنید که از راه دور می آیند و با کسی ارتباطی ندارند.
امسال خبری از برگزاری آن ندارم!!
ردپای میزان تولید انبوه گاز کربنیک جشنواره
یکی از مهم ترین مسائلی که ما چیز زیادی در مورد آن نمی شنویم، ردپای میزان تولید بزرگ گاز کربنیک توسط جشنواره فیلم کن است.
با این حال، برخی از روزنامهنگاران بسیار تیز بین و مسئول نگذاشتند که زرق و برق فستیوال، که کانون توجه همگان است، آنها را خیره کند و بخش تاریک رویداد را هدف قرار دادند، جایی که تلاش می شد از دید همگان دور نگهدارند یا از اهمیت آن بکاهند.
در مقاله ای که توسط سازمان غیردولتی “دیسکلوز”، زیر عنوان ” هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن : نخل طلا برای شستشوی سبز” منتشر شد، خواندیم که “برای جبران گاز کربینیک به وجود آمده به دنبال سفر با جت های شخصی و هلیکوپتر، اقامت در قایق های تفریحی … و پذیرایی از ستاره ها، مدیریت جشنواره با افتخار از تامین مالی پروژه های زیست محیطی در سراسر جهان، از جمله یک پروژه اصلی، در زیمبابوه، سخن می گفت که سراسر افسانه است.”
اگرچه، همانگونه که “تیری فرمو” مدیر هنری فستیوال، در سال ۲۰۲۱ گفت، در دو سال اخیر جشنواره فیلم کن کارهای “بی سابقه” ای در راستای پاسداری از محیط زیست انجام داده که از جمله ممنوعیت استفاده از بطری های پلاستیکی، استفاده از خودروهای شاسی بلند و مینی بوس های الکتریکی برای سفر بین مکان های رویداد و استفاده از یک فرش قرمز بافته شده از نخ های بازیافتنی هستند. شوربختانه، همانگونه که توسط “ان جو او”ی نامی برده گفته می شود، ۸۰% گاز کربنیک تولید شده در کن، ناشی از الیاف فرش قرمز نیست، بلکه به دلیل سفر ستاره ها با هواپیما، اقامت آنها در قایق های تفریحی در دماغه شهر کن و همچنین سرازیری جمعی بزرگ به این شهر به وجود می آید.
جالب اینجاست که جشنواره در سالهای اخیر ۲۰ یورو، به عنوان کمک به پاسداری از “محیط زیست” و تامین مالی پروژه های زیست محیطی از هر شرکت کننده در جشنواره دریافت می کند.
این جشنواره همچنین وانمود می کند که افزایش گاز کربنیک را با کاشت درختان در آن سوی کره زمین جبران می کند.
مشکل اینجاست که شرکت سوئیسی “ثاوث پل” (قطب جنوب)، که کارش فروش «اعتبار کربن» به شرکتهاو سازمان هاست، جشنواره فیلم کن را نیز جزو سنگین وزن ترین مشتریانش برای سبز کردن چهره ی خود دارد.
“قطب جنوب” با پول مشتریانی مانند فولکس واگن، پورشه، نسپرسو، گوچی و جشنواره فیلم کن، پروژههایی را تامین مالی میکند که قرار است آلودگی ناشی از فعالیتهایشان را متعادل کنند. در برابر، این شرکت ها می توانند با سربلندی ادعای جبران کربن خود را داشته باشند، بدون اینکه مدل یا شیوه های آلاینده خود را تغییر دهند.
جشنواره فیلم کن به تلاش برای پاسداری از جنگل و «گونه گونگی زیستی» در سواحل دریاچه “کاریبا” در زیمبابوه، در ۱۱۰۰۰ کیلومتری بلوار “کروازت” افتخار می کند و می گوید که با برنامه کاریبا، پروژه شاخص خود، این جشنواره به این ترتیب با دادن پول به مردم محلی برای جلوگیری از بریدن درختان برای به دست آوردن هیزم و همچنین افزایش زمین های کشاورزی، در پاسداری از جنگل سرسبز ۷۸۵۰۰۰ هکتاری در برابر جنگل زدایی، جلوگیری می کند.
اما بنا برشماری اسناد محرمانه، جشنواره فیلم کن در ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۲ مبلغ ۳۸۰۶۹۵ یورو به پروژه کاریبا واریز کرده که ۴۶% از بودجه سال گذشته آن به پاسداری از محیط زیست اختصاص یافته است. این داد وستد می بایستی برای جبران بخشی از ۳۸۰۰۰ تن گاز کربنیک تولید شده توسط این رویداد استفاده می شد. اما به گفته رسانه کار آگاهی هلندی «دنبال پول»، شرکت “قطب جنوب” میزان تولید گاز کربنیکی که پروژه کاریبا قرار بود جبران کند، یعنی ۴۲ میلیون تن، را بسیار زیاد برآورد کرده است.
در واقع، بدون این پروژه، بنا بر برآوردهای خود شرکت “قطب جنوب”، جنگل زدایی ۱۵ میلیون تن گاز کربنیک تولید می کرد و این تقریباً سه برابر کمتر از آن چیزی است که مشاوران ادعا یش را داشتند. این شرکت در ژوئن ۲۰۲۲ متوجه این مشکل می شود بدون این که این واقعیت از امضای قرارداد فروش تازه سهمیه، با مشتریان اصلی اش، از جمله جشنواره فیلم کن، که یک ماه بپش از آن سهم خود را پرداخت کرد، باز دارد!!
این بدان معناست که جبران مالی تولید گاز کربنیک، که با هیاهوی بسیار توسط مدیریت جشنواره اعلام می شود، تأثیر چندانی بر تنش آب و هوا نداشته است.
مدیریت جشنواره فیلم کن پیش از نشست خبری پایان هفتاد و ششمین دوره این جشنواره از پاسخگویی به پرسش بازپرسان خودداری کرد و گفت: ما خود زمان سخن گفتن در این مورد را بر می گزینیم.
سر انجام مدیریت جشنواره اعلام کرد که به همگاری با “قطب جنوب”، شرکت غول پیکر” اعتبار کربن” سوئیسی، پایان داده است.
اما یک هفته بعد و پس از افشاگری های “دیسکلوز” در مورد پروژه شاخص جبران گاز کربنیک توسط فستیوال کن در زیمبابوه، که گمراه کننده بود، زمانی که قرار بودمیزان تولید گاز کربنیک جت های خصوصی و قایق های تفریحی مورد استفاده میهمانان و حاشران در جشنواره کن را جبران کند، مدیریت جشنواره اعلام کرد که به همگاری با “قطب جنوب”، شرکت غول پیکر” اعتبار کربن” سوئیسی، پایان داده است.
البته به همه این کنش و واکنش های کربن زا، باید سر زدن پیگیر بیش از ۴۰۰۰ خبرنگار و دیگر دست اندر کاران سینما به سرورها را اقزود که هر ۵ دقیقه یک بار انجام می شود تا ببینند آیا بلیط پیدا می کنند یا نه !! که این خود تبدیل به سبب بزرگی برای آلودگی هوا می شود . گفتنی است که پیش از ورود به سالن نمایش، چنانچه فرد دوباره به جستجوی بلیط برای همان فیلم و همان سئانس بر اید، با شگقتی خواهد دید که هیچ بلیطی در دسترس نیست، هیچ گونه لغوی انجام نگرفته و بلیطی به سرور باز نگشته است (این در خالی است که استفاده نکردن از یک بلیط موردی برای تنبیه توصیف شده است) اما با رسیدن به درون، با شگفتی، می توان شمار کم و یا زیادی صندلی خالی دید. گاه نیز شده که سالن تقریبا خالی باشد..
در پایان می توان گفت که باز هم گروه های خاصی (بیشتر وابسته به دنیای سرمایه داری) برندگان این رویداد باشکوه و دگرگونی های زیست محیطی و جمع بزرگی از خبرنگاران بازنده ی آن هستند. حال آیا سر انجام گردانندگان فستیوال از خواب مغرورانه خود بیدار خواهند شد و جلوی غرق کشتی تایتانیک را خواهند گرفت یا همراه با ارکستر در حال نواختن آن فرو خواهند رفت؟؟
«شهلا رستمی»