تعقیب و گریز تنها راه جذب مخاطب ژانرهای پلیسی نیست!
- شناسه خبر: 13872
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: محمدرضا نصرالهی اولین فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تخصصی کشف علمی جرایم (علوم جنایی) دانشکدهی پلیس جنایی تاریخ ایران است که در سال ۸۵ به این مهم نایل آمده است، او که بیش از ۱۹ سال از عمر خود را در عرصهی فراگیری، آموزش، عملیات، اجرا، خدمت و تدریس پلیس علمی، کشف علمی جرایم و جرایم رایانهای گذرانده و نیمی ازین سالها را در پلیس آگاهی و پلیس فتا سپری کرده است، علاقهی زیادی به حوزهی جنایی و کارهای پلیسی داشته و از همان دوران با علاقمندی به علوم و فناوریهای نوین، در حوزهی کاربرد ابزارهای الکترونیکی در کشف جرم تحقیقات علمی زیادی داشته است و سالها این عنوان و سایر عناوین تخصصی کشف علمی جرایم از قبیل پلیس علمی، جرایم رایانهای را در دانشگاههای مختلف کشور تدریس نموده و صاحب چند تالیف شناخته شده در این حوزه میباشد که از منابع معتبرِ دانشگاهی به شمار میرود.
نظر ایشان را در خصوص وضعیت ژانر پلیسی و جنایی سینمای ایران جویا شدیم و به عنوان یک فرد حرفهای و هنر دوست به پای نقد این کارآگاه اسبق جنایی مدرن در خصوص سینمای پلیسی و کارآگاهی ایران نشستیم:
ژانر پلیسی یکی از جذاب ترین و پر طرفدارترین ژانرهای سینمای دنیا محسوب میشود و در همه جای دنیا هنوز طرف داران و هواداران متعصب خود را دارد. هیچ وقت در هیچ جای دنیا فیلمهای پلیسی، معمایی کارآگاهی کهنه نمیشوند و هنوز پس از گذشت سالها، شخصیتهایی همچون پوآرو، شرلوک هلمز، ناوارو، خانم مارپل، جیمزباند، کاستر، دریک و حتی نویسندگان این داستانها همچمون آگاتاکریستی، سر آرتور کانن دویل، یان فلمینگ، گریشام و … در خاطرهی جمعی جهانیان ثبت است که بخشی از هویت فرهنگی جوامع مختلف را ساخته است.
نمی دانم چرا ما هنوز قادر به خلق یک اسطورهی کارآگاهی در ایران نبوده ایم، هر زمان عنوان واژهی کارآگاه در ایران به کار میرود، ناخودآگاه به دنبال آن، نام کارآگاه علوی به ذهن ما دههی شصتیها متبادر میشود. کارآگاهی که هنوز نمیدانیم شخصیت واقعی او واقعیت داشته است یا خیر ؟؟ و اینکه آیا این شخصیت آنقدر تاثیرگذار، دراماتیک و به یادماندنی بوده است که مانند شرلوک هلمز پس از اتمام سریال و درگذشت خالق اثر هزاران نفر در مراسم خاکسپاری وی حاضر شوند؟
این تفاوتِ میان آثارِ ژانر کاراگاهی میان سینمای کشورهای صاحب سبک و آثار ساخته شده در ایران از کجا میآید؟ ما که مدعی غنای فرهنگی کهنتر از آنها هستیم، پس چرا در دنیای مدرن نباید صاحب اسطورههایی همچون رستم و آرش و … باشیم؟ چرا نباید آیندگان به اسطورههای هنری ما فخر بفروشند؟
وقتی فیلمهای پلیسی ایران را میبینم ساعتها به از دست رفتن امکانی میاندیشم که در این ژانر رخ داده است. پس از تماشای هر فیلمی در این حوزه دوست دارم دیداری با عوامل آن خصوصا نویسنده و کارگردان اثر داشته باشم و انتقادات خود را که همه از عدم درک صحیح و شناخت کافی و تحقیقات واقعی ست با آنها در میان بگذارم. این ژانر پا در واقعیت دارد. هر روزه دارد ابعاد مختلفی از این داستانها به وقوع میپیوندد. به همین خاطر چیزی نیست که نویسندگان بتوانند تنها با استمداد از تخیلات غیرواقعی و خودبسندهی خود با آن مواجه شوند؟ جای تعجب بسیار است که چرا نویسندگان محترم در هنگام نوشتن فیلمنامهی اثر، موضوع را با کارشناسان متعدد خبره در آن حوزهی تخصصی مطرح نمیکنند و از آنها نظر کارشناسی نمیطلبند؟ این بی نیازی از مشاوران متخصص از چه چیز شکل میگیرد؟….چرا باید تفکرات و تخیلات یک فرد غیر متخصص به موضوعات جنایی در ژانری تخصصی، بدون تشکیل اتاق فکر به رشتهی تحریر در آید؟
به نظر حقیر برخی از دلایل ضعف ژانر پلیسی در ایران میتوانند موارد زیر باشند:
۱) یکی از مهمترین نواقص سینمای ایران در ژانر پلیسی، استفاده از حضور متخصصین و کارشناسان انتظامی و پلیسی صرفا در زمان تولید و فیلمبرداری است. در حالی که بخش عظیمی از خطاها در زمان پیش از تولید و در زمان نگارش فیلمنامه به وقوع میپیوندد. قاعده بر این است که وقتی نام یک کارشناس در فیلمها قید میشود تمامی ارکان و عناصر قصه تا زمانی که به تصویر کشیده میشود کارشناسیشده و بدون ایراد باشد در حالی که در واقعیت این طور نبوده و صرفا کارشناسان انتظامی بیشتر در زمان تولید حضور دارند و فقط در حد معمول به مشاوره میپردازند. از طرفی فیلم سازان محترم نیز خیلی علاقهای به درگیری کارشناسان به محتوای فیلم ندارند و همین مساله باعث ضعفهای محتوایی و ایرادات فاحش تخصصی در فیلمهای ایرانی خواهد شد.
۲) کمبود یا عدم وجود کارشناسان زبدهی بین رشتهای، که هم کار کارآگاهی را خوب بدانند و هم هنر سینما را بشناسند.کارشناسان محترم منتخب انتظامی سینمای ایران فقط محدود به افرادی انگشت شمار شده است که البته علی رغم احترامی که بنده برای همهی این پیشکسوتان عزیز قایل هستم اما بد نیست سوابق اجرایی، تخصصها و نقش این بزرگواران در فیلمها، میزان دخالت در تولید فیلم و نحوهی گزینش و انتخاب ایشان برای کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد. کما اینکه دیدگاه کارگردان محترم سریال کارآگاه علوی نیز بر همین گفته استوار است، جناب استاد حسن هدایت در خصوص سریال پلیسی معتقد هستند: «سریال پلیسی در تلویزیون ما نه تا به حال خوب ساخته شده و نه ساخته خواهد شد؛ چون ما علاوه بر مسائل متعدد، با کمبود تکنیک و کارشناس مواجه هستیم.» بنده نیز بر این عقیده استوارم و صحت این گفته را میتوان در فیلمها و سریالهایی که تا به امروز ساخته شده مورد قضاوت قرار داد.
۳) سوال بعدی این است که کارشناسان محترم انتظامی تا چه حدی با هنر سینما و ساز و کار آن آشنایی دارند و میتوانند به عنوان کارشناسی بین رشتهای در هر دو حوزه یعنی سینما و مسائل قانونی و انتظامی صاحب نظر باشند؟ متاسفانه در مواجهه با برخی از بزرگواران که با عنوان کارشناس در این زمینه فعالیت میکنند دریافتم که حتی کمتر از افراد عادی جامعه مخاطب آثار پلیسی شاخص در حوزهی سینمای خارجی بوده اند. آیا رسالت یک کارشناس انتظامی در فیلمهای ایرانی فقط به درج عنوان و تشخیص نوع درجه و گرفتن اسلحه ختم میشود؟؟ که گاهی آنهم به درستی واقع نمیشود و درجهی گروهبان یا استوار را به صورت وارونه بر روی لباس بازیگر نصب میکنند و به راحتی از آن میگذرند.
۴) یکی دیگر از مشکلات سینمایی ما در ژانر پلیسی ناتوانی در خلق شخصیتی ست که با هوش کاراگاهی بتواند برای مخاطب ایجاد جذابیت کند. تعقیب و گریزهای پلیسی تنها یک عنصر از عناصری ست که میتواند مخاطب را پای قصه نگه دارد و برای مخاطب کشش و جذابیت ایجاد کند. تجربهی آثار موفق در این حوزهی پرطرفدار نشان میدهد که پیچیدگیها و کشف و شهودات شخصیت اصلی که عمدتا همان کارآگاه است و فن و ترفندهایی که شخصیت برای رسیدن به حقیقت به کار میبرد بیشترین بار جذابیت قصه را به دوش میکشد که متاسفانه بیشتر نویسندگان از زیر بار آن شانه خالی میکنند و کارگردانهای وطنی نیز برای حفظ جذابیت به غیرحرفهای ترین و کم خلاقانه ترین شکل ممکن که نسخهای دست چندم از کارهای موفق غربی ست سعی میکند ضعف فیلمنامه را با صحنههای آویز و گریز جبران کنند. که البته آن هم به خاطر عدم امکانات تکنیکی به چالشی خطرناک که در مواردی به از دست رفتن جان کسی میانجامد مبدل میگردد.
۵) یکی دیگر از مسایلی که نقش بسزایی در عدم کیفیت فیلمهای پلیسی ایران دارد تخصیص ساخت و تولید آثار پلیسی به یک موسسهی خاص است که در ظاهر باید فرصتی برای این ژانر محسوب شود اما در عمل گاهی به یک فرصت سوزی تکراری مبدل شده است. حضور موسسه ناجی هنر به عقیدهی اینجانب علیرغم کمکی که دوست دارد به این ژانر و بالابردن سطح کیفی این ژانر بکند اما نگاه انحصاری، فرصت را از کسانی که به راستی در این حوزه استخوان خورد کرده اند گرفته و با عواملی که همواره عدم توفیق خود را در ساخت این ژانر اثبات کرده اند به نتایجی کماکان کم مایه، غیرشاخص با اشتباهات فراوان رسیده است. زیرا با کار کارمندی و استخدامی نمیشود کار جهادی و پر مغز هنری انجام داد.
۶) نکتهی دیگری که میتوان به دلایل فوق افزود آن است که ما در سینمای ایران متنقد تخصصی در خصوص فیلمهای پلیسی و سریالهای تلویزیونی نداریم، که بنده واقعا دلیل عدم پرداختن به موارد مذکور و نقد آنها را میدانم اما ترجیح میدهم در سایر نوشتهها مفصل تر به این نکته بپردازم.
در آخر آرزوی قلبی بنده این است که با همت همهی هنر دوستان بتوانیم اقدامی موثر در احیاء این ژانر جذاب و هیجانی و در عین حال از دست رفته به انجام رسانیم.