این مردم بی همه چیز!
- شناسه خبر: 46893
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
«بی همه چیز» البته، اقتباسی متوسط از نمایشنامه ی «ملاقات بانوی سالخورده»، نوشته ی «فردریش درونمات» است. اقتباس از این اثر که یکی از مهمترین متون ادبیات نمایشی است و مخاطبان بارها و بارها اجراهایی مختلفی ازاین اثر دیده اند، کار ساده ای نیست.
محسن قرایی و محمد داوودی که به صورت مشترک فیلمنامه را نوشته اند، اگرچه در مقایسه با متن اصلی ضعیف عمل کرده اند اما شاید بهترین زمان تاریخی را برای نگارش آن در نظر گرفته اند؛ روزگاری که «امیر»ها (با بازی پرویز پرستویی) که در میان مردم اعتبار و آبرویی داشته اند، با به مشام رسیدن بوی پول، به سادگی از میان برداشته می شوند و جماعتی که تلاش می کنند برای بی شرفی خود دلیل های قانع کننده ای پیدا کنند.
اگرچه متن «دورنمانت» سرشار از پیچیدگی های زبانی است و هرکدام از شخصیت ها، که اتفاقاً تعدادشان زیاد هم هست، در راستای پیش بردن قصه تلاش می کنند، فیلمنامه ی «بی همه چیز» در سطح باقی مانده است؛ شخصیت های فرعی فیلم، نتوانسته اند چنان که باید در پیشبرد اثر تاثیرگذار باشند. به عنوان مثال شخصیت «نوری» با بازی باران کوثری که می توانست به یکی از نقش های کلیدی فیلم بدل شود، در میانه ی راه رها شد و از نیمه ی دوم فیلم، به یک کاراکتر سرگردان بدل شد اگرچه باران کوثری تلاش می کرد با اغراق در بازی، بیشتر خودش را به شخصیتی که در واقع باید باشد نزدیک کند اما جز چند صحنه ی کوتاه و برای دقایقی تاثیرگذار، چیز دیگری نه به فیلم اضافه کرد و نه در ذهن مخاطب اثری باقی گذاشت. در واقع می توان گفت بازی باران کوثری، بیشتر در جهت دیده شدن بود تا ارائه ی کاراکتر.
قرایی البته با تصاویر بی نظیر فیلم تلاش کرد ضعف فیلمنامه را بپوشاند و بخش بزرگی از پوشاندن این ضعف ها، بر دوش بازیگران اصلی اثر یعنی هدیه تهرانی در نقش «لی لی خانوم»، پرویز پرستویی در نقش «امیر» و تا حدودی هم هادی حجازی فر در نقش «دهدار روستا» و «مهتاب نصیرپور» در نقش «همسر امیر» بود.
ماجرای «بی همه چیز»، پیش از انقلاب در روستایی می گذرد که بنا به دلایل متعدد، امروز در فقر کامل زندگی می کنند. امیر، خان زاده ای است که به عنوان قاضی محلی فعالیت می کند و مردم به او اعتماد دارند اما اکنون، زنی به نام «لی لی» که مردم به او تهمت فاحشه زده بودند، با ثروتی هنگفت بازگشته و از مردم می خواهد در صورت کشتن امیر، آن ها را از شرایط سخت اقتصادی که گرفتارش شده اند نجات دهد و این تبدیل به چالشی بزرگ بین اهالی روستا می شود.
«بی همه چیز» متاسفانه در نیمه ی دوم به مشکل برمی خورد و صحنه ی آخر که به شدت شعاری است، ضربه ی نهایی را به فیلم می زند. در صحنه ی آخر، «امیر» به همان پروییز پرستویی بدل می شود که مدت هاست نمی تواند بدون شعار دادن نقشی ایفا کند و این سکانس، تمام ویژگی های مثبت فیلم را زیر سوال می برد. «امیر» که به امضای مردم گناهکار شناخته شده و طناب دار را به گردن آویخته، شروع به گفتن مونولوگی شعار زده می کند که شاکله ی فیلم را خدشه دار می کند. شاید چنین پایان بندی ای، به جهت استفاده از چارچوب کلاسیک نویسی است که قرایی و داوودی از ابتدا آن را پیش گرفته اند و البته در نقاطی هم بسیار موفق عمل کرده اند.
با همه ی این ها اما «بی همه چیز» ارزش دیدن دارد. بازی های درخشان هدیه تهرانی، مهتاب نصیرپور و پرویز پرستویی تا پیش از نیمه ی پایانی و همینطور هادی حجازی فر، فیلم را به درجه ای از اعتبار می رساند که دیدن آن را برای مخاطب دلنشین می کند. جدا از بازی ها، لوکیشن و همچنین صحنه های چشم نواز فیلم، مخاطب را با خود همراه می کند.
در پایان می توان گفت «بی همه چیز» از آن دسته فیلم هایی است که می توان ضعف هایش را بر خوبی هایش بخشید و از دیدنش لذت برد.
نوا ذاکری