با اکران “کشتارگاه” در فرانسه، سینمای ایران جائی ویژه نزد سینماروها می یابد
- شناسه خبر: 39168
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: فیلم “کشتارگاه” ، که توسط برخی، بخش یا دنباله دیگری از فیلم “متری شش ونیم ” (قانون تهران” حوانده شد و پس از فیلم های پیروزمند “شیطان وجود ندارد”، “قهرمان” و “خورشید، ساخته کارگردانان کارکشته ، اکران می شود، در واقع حکایت ازروند پیگیرو پایداری سینمای ایران می کند.
این فیلم اضطراب آور ، که به خوبی از قانون های این ژانر پیروی می کند، باصحنه ی کشف سه جسد یخ زده دز اتاق سرد یک کشتار گاه آغاز می شود. کارگردان سه شخصیت اصلی را وارد گود می کند و هر کدام، به گونه ای، ویژگی های فردی خود وهمچنین جایگاهش را در میان سه قطبی که فیلم از ورای آن داستانش را پیش خواهد برد، برملا می کنند. یکی از آنها، آقای متوللی، صاحب یا مدیرکشتارگاه (مانی حقیقی )، دیگری، عابد (حسن پور شیرازی)، نگهبانی است که همه زندگی خود را مدیون این مدیر می داند و از ترس از دست دادن محل زندگی و شغل خود، از کار فرما و فشار وی برای یافتن راه حلی برای جسد ها فرمانبرداری می کند و سومین، پسرش، امیر (امیر حسین فتحی ) است که برخلاف خواسته خود و زیر فشار پدرش وارد ماجرا می شود. امیر، که به تازگی ار فرانسه به سبب نداشتن روادید و درگیری با پلیس دیپورت شده، علیرغم مخالفت با پدر و نداشتن هیچ گونه احترامی برای وی، تلاش می کند که او را از پنهان کاری باز دارد، اما موفق نمی شود. ترس پدر از از دست دادن شرایطش، سدی بزرگ برای اطلاع دادن به پلیس می شود. سپس، خیلی زود، می بینیم که کارفرمای پدرش او را مسئول کارهای دیگری در پیوند با خرید و فروش ارز و شرکت در یک بورس مخقی می کند. تا این که پای خویشاوندان افراد ناپدید شده به ماجرا کشیده می شود و انتقام، احساس گناه و نیز پی بردن به کنه آ دلایل اصلی رخداد شوم، مسیر زندگی همه را تغییر می دهد.
فیلم “کشتارگاه”، از نادر فیلم هائی است که بر محور پیامد های تحریم های بین المللی در بازار ارز می گردد و هم زمان با آن به مسئله روابط دشوار پدر و فرزند و نیز ویژگی های قومی نیز می پردارد. امیر حسین فتحی، با بازی بدون اغراق اما تب دار، به خوبی خود را با روند سناریو همگام می سازد. دوربین و نماهای نزدیک از چهره ی وی (با فیلمبرداری احسان رفیعی جم) هم این بازی زیر پوستی را به خوبی نشان می دهد. پایان فیلم، یا لحظه ای که سرانجام تنش تماشاگر فرو کش می کند، به کمک “باران کوثری” ممکن می گردد. موسیقی بسیار مناسب فیلم را، که کار مهران قائدی پور است، نباید فراموش کرد که به ایجاد فضای اضطراب آور و پیشرفت داستان کمک می کند. موسیقی ای که گرچه تنها در لحظات مناسب به کار گرفته شده، خوب جلوه می کند، شنیده می شود و شخصیت خویش را دارد.
البته در این فیلم نیز ما پیوندهائی با دو فیلم پیشین این کارگردان، “والدرما” (که در فستیوال برلن شرکت داشت) و “هندی و هرمز” می بینیم که در آنها نیز درگیر شدن نو جوانان و جوانان با دشواری هائی که بزرگتر ها برایشان آنان می آفرینند، در بستر فیلم جریان پیدا می کند. در “والدراما”، عباس امینی، به پدیده های دردناکی اشاره می کرد که روح شخصیت نوجوان را به گونه ای می خوردند، اما ریشه زخم خوردگی امیر در “کشتارگاه”، رفتار گله مند او از پدرش و نیز علت سفر نا موفقش به فرانسه، که بیشتر می توانسته گریز از خانواده باشد، چندان روشن نشده است. با این وجود تنش پیگیر و ضرب آهنگ فیلم، به آن برتری بیشتری نسبت به فیلم های پیشین داده است.
این فیلم، که جایزه هیات داوران فستیوال فیلم های پلیسی شهر “رنس” در فرانسه ، را در سال ۲۰۲۱ ربوده است ، تا پایان لحظه ای تماشاگر را رها نمی کند. گفتنی است که فیلم “متری شش ونیم” هم در این فستیوال جایزه بزرگ هیات داوران و منتقدان سینما را ربود.
حال در انتظار نمایش فیلم “سایه های بی خوشید” ساخته مهرداد اسکوئی، در روزهای آینده در سینماهای فرانسه ، می توانیم حضور پر رنگ سینمای ایران را بر پرده سینماهای فرانسه ، در چند ماه گذشته، به فال نیک بگیریم و امیدوار باشیم که این بار فستیوال ها، واز جمله فستیوال کن، که در سالهای اخبر سینمای ایران را مورد بی مهری قرار داده اند، به دنبال فیلم های ایرانی بیایند و با دادن جای بزرگ تری به سینماگران جوان ایرانی، آینده این سینما را در سطح بین المللی تضمین کنند.
“شهلا رستمی”