این روزها تئاتریها تنها به حمایت مخاطب دلگرم هستند
- شناسه خبر: 33017
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
فائزه زرکش بهاری، بازیگر نمایش «یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه» نوشتۀ «مارتین مک دونا» که به کارگردانی «پانیذ نوروزی» در پردیس تئاتر شهرزاد تهران به روی صحنه رفته است، در گفتگو با هنرمند، با اشاره به این امر که در این اثر نمایشی بازیگرانی به روی صحنه میروند که رزومۀ بسیار خوبی دارند و همین امر باعث دلپذیر شدن این اثر شده است، گفت: آثار «مارتین مک دونا» پر از چالش است که سبک تلخ خاص خود را دارد واین نمایش هم برای اولین بار در ایران به روی صحنه رفته است و تصور میکنم که در اجرای چنین نمایشی باید جسور عمل میشد و زمانی که یک نمایش برای نخستین بار به روی صحنه میرود، فکر و ایده باید بسیار دقیق و میلیمتری باشد و مثلاً در مسائلی مانند لباس، دکور، گریم، انتخاب موزیک، دقیق عمل شده است و این در حالی است.
وی در ادامه با اشاره به این موضوع که تیم حاضر در اجرای این اثر، تیمی قوی و جسور است و اثر نیز به دلیل داشتن موسیقیهای فراوان میتواند اثی موزیکال نیز به حساب آید، افزود: این کار مطلقاً کپی برداری از هیچ کاری نیست و هر آن چه که روی صحنه شکل گرفته است، خلاقیت کارگردان، بازی بازیگران و در نهایت بداههپردازی هایی است که توسط بازیگران با خلاقیت تمام به اثر اضافه شده است و هر کسی در جایگاه و نقش خویش و حتی برای پارتنرهای دیگر نیز مؤثر بوده است.
این بازیگر تئاتر، در ادامه با اشاره به این امر که «مارتین مکدونا» از سبکهای بسیار زیادی از جمله «گروتسک» در آثار خویش استفاده میکند و میتوان گفت این نمایش در دستۀ آثار «سورئال» و «کلاسیک» نیز میتواند قرار بگیرد، ادامه داد: ماجرا به سفری در زمان توسط «چارلز دیکنز» و «هانس کریستین اندرسون» از نویسندههای معروف جهان باز میگردد که در حین این سفر اتفاقاتی میافتد که میتواند نمادهایی از نژادپرستی ها، بی عدالتی و قدرت طلبیهای موجود در جهان باشد و این رخدادها، حتی در موقعیتهای تراژیک و حساس، رگه هایی از طنز تلخ دارد، اما آن قدر ریتم بالا و اکتی جذاب دارد که موجب میشود که مخاطب دنبال صحنههای بعدی باشد.
زرکشبهاری، در بخشی دیگر از این گفتگو، با تأکید بر این مفهوم که این اثر نمایشی از دسته تئاترهایی است که بسیار فلسفی هستند، اما خسته کننده نیستند و میتوانند به دلیل وجود شاخصهای بالای جذابیت، مخاطب را به فکر فرو ببرد، اظهار داشت: هیجان و فانتزی موجود در کار، از جمله دکور و لباس همه و همه دست به دست هم داده اند تا این اثر برای مخاطب جذاب باشد، اما نباید فراموش کرد که در عین حال با همۀ این ویژگی ها، گروههای تولید آثار نمایشی، که در دوران افول تئاتر با سختیهای بسیار زیادی مواجه شده اند، این روزها تنها به حمایت مخاطب دلگرم هستند.
وی ضمن ابراز تأسف از این امر که در دوران کرونا، گروههای تولید آثار نمایشی با دشواریهای بسیاری از جمله سختی در فاصلهگزاری در تمرین ها، عدم وجود حمایتهای خاص برای به روی صحنه بردن سالنها و مسائلی از این دست مواجه بودهاند، تصریح کرد: با عشقی که نسبت به هنر داشتیم برایی شروع این کار قدم برداشتیم و در همین روزهای پایانی اجرا نیز نیازمند حمایت مخاطب هستیم.
این بازیگر تئاتر با اشاره به این که در نقش «کاترین» همسر «چارلز دیکنز» در این اثر نمایشی به روی صحنه میرود که نقش مهمی در باز کردن گرۀ نمایش دارد و نقطۀ عطفی در نمایش است، تأکید کرد: این اثر در عین سیاه بودن، این چنین است که زیاد درگیر واقعیت نیست و به گونهای نیست که داستان ها، نمایشنامهها و یا متنهای «چارلز دیکنز» و «هانس کریستین اندرسون» واقعاً توسط یک زن سیاه آفریقایی در یک جعبه نوشته شده باشد، اما نمادین بودن این داستان، رخدادهایی را در کنگو و در آفریقا به نمایش میگذارد که ناشی از نژاد پرستی پادشاهان است و به مسائل پیرامونی همۀ عصر ها، از جمله عصری که در آن هستیم، بسط پیدا میکند.
وی با ابراز خرسندی از این موضوع که نقش کاترین را، به دلیل این که یک خانم انگلیسی است و گرۀ نمایش را باز میکند، بسیار جذاب برشمرده و با تأکید بر این مفهوم که کوشیده است که این نقش اصلاً ایرانیزه نباشد، خاطر نشان کرد: در بسیاری از اوقات، زمانی که از ما میخواهند که یک نقش خارجی را ایفا کنیم، بین مرز تیپ و شخصیت میمانیم و برای من نیز همین اتفاق افتاده است، اما باید گفت که این نقش نیازمند بازی درشتی بود که از شخصیت اصلی من بسیار دور است.
زرکشبهاری، با تأکید بر این امر که همواره در تلاش است تا در آثاری که در جایگاه بازیگر در آنها به روی صحنه میرود، به سراغ نقش هایی برود که از او بسیار دور هستند، گفت: ایفای نقش در این اثر چالشی بسیار خوب برای من بود، من تلاش بسیاری برای ایفای داشته ام و امیدوارم که توانسته باشم آن را برای مخاطب خویش به اور رسانده باشم.