الگوهای تکراری
- شناسه خبر: 7649
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۵

افشین علیار / روزهای نارنجی میتواند قصه تعریف کند اما متریالهای لازمِ ساختاری را ندارد، فیلم طرح موضوع میکند اما موضوعش آنقدر هم جدی به نظر نمیرسد، فیلم زنانه ای که میخواهد یک طرفه به قاضی برود، اما در این میان چارچوبهای ساختاری به کل فراموش شده و فیلمساز فراموش کرده که باید به روابط زن و شوهر بپردازد لاهوتی فیلمش را در لانگ شاتهای فراوان ساخته و متر و معیار فیلم شخصیت آبان بوده زن شمالی که یک تنه کارهای مردانه میکند تا زندگی اش بچرخد اساسا مشخص نیست که چرا لاهوتی شخصیت مرد فیلم را منفعل نشان میدهد یعنی برای اینکه محیط فیلم زنانه باشد لاهوتی تصمیم گرفته که مرد را ذلیل و ترسو نشان بدهد این نشانههای منسوخ شده از زن سالاری بر اساس الگوهای تکراری در اولین فیلم لاهوتی جا گرفته و همین باعث شده شکل و اندازه قصه از فیلم بیرون بزند، فیلمساز به جای تمرکز در نشان دادن روابط زن و شوهر بیشتر ترجیح میدهد به خرده روایتها بپردازد، مثلا آن دختر معتاد چه چیزی را به فیلم اضافه میکند ؟ قصه آنقدر کم جان است که نمیتواند به اصل داستان بپردازد، روزهای نارنجی ریتم کُندی دارد و انگار فیلم قصد به پایان رسیدن ندارد در بعضی از سکانسها درجا میزند و احساس میکند هر چه از دور روایت کند فیلمش جشنواره ای تر میشود اما قابهای کشدار و طولانی مخاطب را اذیت میکند، در روزهای نارنجی موقعیت جدید وجود ندارد، رابطه ی زن و شوهری کم رنگ شده است اما چرا؟
فیلمساز ترجیح میدهد جوابی به این موضوع ندهد تا تعلیق به وجود بیاید اما در چند سکانس جلوتر لاهوتی تصمیم میگیرد یک خیانت هم به فیلم اضافه کند و مجید را در دام خیانت بندازد اما باز لاهوتی جرات نزدیک شدن به خیانت را ندارد و فکر میکند بهتر است مینی مالی به خیانت بپردازد، در چند سکانس جلوتر که اتفاق خاصی هم رخ نمیدهد جز چند نمای کارت پستالی، مجید بعد از بیست سال یک شبِ متحول میشود! این اندازه از تحول در یک شب به هیچ وجه متقاعد کننده نیست، مشکل اساسی فیلم روزهای نارنجی در فیلمنامه است، چرا؟ فیلمساز بیشتر حواسش به میزانسنها و کادرها بوده خواسته نماهایش را کشدار ترسیم کند که بیشتر به ملودرام نزدیک شود اما روزهای نارنجی در ساختار سینمایی هم ضعف دارد در ساختار هم نمیتواند به شخصیتهایش نزدیک شود، شخصیت زن میبایست استوار و محکم جلوه میکرد اما اقتدار و ایستادگی او الکن مانده، هدیه تهرانی نتوانسته از پس نقشش بربیاید تخت است بی انعطاف و بی واکنش همان تهرانی همیشگی ست، مصفا هم مثل همیشه نقش مرد منفعل و عقیم را بازی کرده که نکته ی جدیدی در بازیش دیده نمیشود، این فیلم قطعا نیاز به تدوین مجدد دارد و باید ریتم فیلم تند تر شود.