تئاتر ارث پدر هیچکس نیست!
- شناسه خبر: 20517
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
![](https://www.honarmandnews.ir/media/uploads/الهام-زارعی-7.jpg)
هنرمندنیوز: با الهام زارعی، بازیگر، طراح حرکت و لباس، نقاش و نویسنده و بازیگر فیلم سینمایی شیرین قناری گفتگو داشته ایم که با هم می خوانیم.
از تئاتر شروع کنیم، وضعیت امروز آن را با وجود کرونا چگونه می بینید و به تئاتر بعد از کرونا چقدر می توان امیدوار بود؟
ما بعد از کرونا به یک دنیای پسارستاخیزی مثل سریال های هالیوودی مواجه ایم، یک دنیایی که شب خوابیده ایم و صبح بلند شده ایم و دیده ایم همه چیز عوض شدخ و ما که پشت صحنه با همان دست و روی خاکی می نشستیم نون و پنیر و خیار و گوجه می خوردیم الان جرات یک تمرین ساده را هم نداریم و کماکان یک سال و خورده ای که بیکار هستیم و حتی نمی توانیم یک تمرین ساده داشته باشیم بدون ترس از مبتلا شدن و مرگ و زجر به واسطه ی کرونا … دنیا بعد از کرونا دچار یک دگردیسی کامل شد چه برسد به تئاتر مظلوم که همیشه در حق آن اجحاف می شد، تئاتر الان دیگر جانی ندارد و خودش دارد خودش را از آبی که تا بالای سرش آمده و زیر پاهایش هم خالی خالی است بالا می کشد.
حضور در تئاتر پر مخاطب الیورتوئیست در کنار چهره های مشهور چگونه تجربه ای بود؟
خب اجراهای بزرگ لذت بخش هستند، کار با تعداد زیادی آدم از گروه بازیگری گرفته تا موسیقی و پشت صحنه و یک عالمه بچه ک هدر کار همراه ما بودند و همه اینا لذت بخش هستند چون یک تجربه است، اما خب به نظر من کار کردن در یک همچین کار بزرگی صرفا به خاطر مشهور بودن آدم های آن اصلا قیاس درستی نیست چون کسی که عاشق تئاتر است و از تئاتر لذت می برد به همان اندازه که از یک کار بزرگ لذت می برد از یک کار کوچک هم لذت می برد چون این موضوع به رضایت قلبی و احساس واقعی آن آدم ربط دارد.
![](https://www.honarmandnews.ir/media/uploads/الهام-زارعی-6-300x194.jpg)
«الهام زارعی» نویسنده و بازیگر
بیشتر توضیح می دهید؟
برای من فرقی بین یک گروه بزرگ با آدم های مشهور با یک گروه کوچک با یک سری عاشق تئاتر ناشناس وجود ندارد، چون ماهیت لذت بخش بودن یکی است، مثلا شما می توانید برای یک همچین تئاتر بزرگی با صدای بلندتر خوشحالی کنید و برای یک تئاتر کوچکتر با صدای کمتر و پایین تر خوشحالی کنید؟! نه! اصلا این طورنیست، خوشحالی از یک کار به ابعاد بستگی ندارد و به حال آدم بستگی دارد، اگرچه منکر لذت بودن در یک کار بزرگ نمی شوم اما یک کار بزرگ باید همه چی اش هم بزرگ باشد، غیر از این است؟! مثل دستمزد! صرفا کنار چهره های مشهوری که یک زمانی آنها هم ناشناس بوده اند اگر مزیت حساب می شود باید در دستمزد هم باشد، ولی خب در کل خدا را شکر و قطعا باید خودمان این قضیه جا بیندازیم که برای فروش گیشه اگر بازیگر چهره می آید جز رزومه و تعداد سال های که کار کرده است نباید هیچ برتری دیگری داشته باشد.
یعنی به نقش های کمرنگ و پررنگ و بازیگر مشهور و کم نام و نشان باید به یک میزان توجه شود؟
همان اندازه که بازیگران روی صحنه دیده می شوند کسانی هستند که پشت صحنه تلاش می کنند و کمتر دیده می شوند مثل بچه ها و دستیاران دکور و لباس و گریم و نور و… پس تئاتر یک مجموعه است که چه یک کار با چهره های معروف باشد و چه یک کار با یک سری عاشق تئاتر ناشناس، این ماهیت ارزشمند بودن لذت بخش بودن را برای آدم کم نمی کند ولی وقتی چهره می آورند پس بایستی عدالت هم درست برقرار شود، نه صرفا اینکه بازیگری که تئاتر کار نکرده به واسطه چشم و ابرو بیاید و یک دستمزد نجومی هم بگیرهد و کلی به بازیگران تئاتر آسیب بزند، این را هم بگویم که تئاتر ارث پدر من نیست و همه حق دارند بیایند و خودشان را در آن محک بزنند اما این نباید باعث ناعدالتی شود، هرچند همیشه همه جا یک چیزی وجود دارد که باعث فرق گذاشتن شود.
رقص در آن اجرا جایگاه پررنگی داشت، در تئاتر امروز ایران چه جایگاه کلی دارد؟
بدن، عنصر اصلی یه بازیگر است و همه جای دنیا اکثر بازیگرها اول باید بتوانند بخوانند، برقصند و بازی کنند نه اینکه چشم رنگی داشته باشید یا پول و پارتی! اصول استاندارد های بین المللی لزومه یک کار موزیکال است و در اجرای الیور رقص و آواز حرف اول را می زد که خب برای آن هم تلاش شد و وقت هم گذاشته شد اما نمی شود که ره صد ساله را یک شبه بروید، هر چیزی اصولی دارد و متاسفانه در این کار با آن همه تمرین قشنگ ضعف ها مشخص شد، مثلا برای خودم که رقص و بازی راو بلد بودم و متوجه شدم چرا نباید سوپرانو کار کرده باشم و آواز و اپرا و… ولی خب به لطف ریتم شناسی چون رقص کار کرده بودم و تمرینهای آقای هادی قضات خوب پیش رفتیم اکثریت ما که خواندن کار نکرده بودیم و بالعکس بچه هایی که آواز کار کرده بودند بدن های خیلی ضعیفی داشتند و اصلا ریتم شناسی و هماهنگی و استفاده از بدن شان را بلد نبودند و حتی در اجراها بایستی با صدای بلند برای آنها میشمردیم! این را هم بگویم که حتی بازیگرهای چهره خواندن بلد نبودند و این یک ضعف برای یک بازیگر است، از من نوعی تا آن چهره های مطرح.
![](https://www.honarmandnews.ir/media/uploads/الهام-زارعی-3-300x292.jpg)
«الهام زارعی» نویسنده و بازیگر
بازیگری چقدر برای شما جدی است و در آن به چه می خواهید برسید؟
بازیگری برای هر کسی که وارد کار تئاتر می شود قطعا جدی است و دلش می خواهد آنقدر به واسطه توانایی هایش پیش برود که بتواند خودش را آنطور که خودش از خودش رضایت دارد و هدفش بوده و می خواسته ببیند، قطعا هر چیزی اگر برای شما جدی باشد با تلاش به آن خواهید رسید اما خب در اینجا متاسفانه یک مقدار چیزهای دیگر هم تاثیر دارد، که باید با آن مقابله کرد، مثل پول داشتن، پارتی داشتن و استفاده های ابزاری که باعث می شود سر راه شما سرعت گیرهای بلندی گذاشته شود که خب دیگر هم ما این چیزها را می دانیم، لپ کلام اینکه بازیگری حرفه من است که ان را با حرکت و رقص آمیخته کرده ام و گاهی تنها به یکی از آنها میپردازم، حتی بعد الیورتوئیست خودم کارهایی تولید کردم تا خوردیم به کرونا و در حال حاضر بیکاری!
وضعیت دنیای تصویر و نمایش امروز برای رشد یک جوان چقدر ایده آل است؟
دنیای تصویر و یا نمایش خیلی عجیب و نمی دانم چرا اینقدر واضح گاهی بین آدم هایش فرق می گذارد، گوشه گوشه این تئاتر ما آدم های با استعداد و آدم های به اصطلاح حرفه ای هستند که شانس دیده شدن نداشته اند، البته این را هم بگویم الان دیگر استعداد رد شده و ثابت شده همه ما قادریم به همان چیزی که در ذهن می پرورانیم با تلاش و کوشش به دست بیاوریم ولی در کل اصلا ایده آل نیست چون خیلی تفاوت بین بازیگرها قائل می شوند، مثلا آدم هایی که با واسطه وارد گروه های بزرگ می شوند و همه این شانس را ندارند یا اینکه برای خودشان گروه های خوبی شده اند، گنده شده اند و پول خوبی هم می گیرند و به اصطلاح برند شده اند ولی همه قادر نیستند وارد این گروه ها شوند، یا به خاطر نداشتن پول یا نداشتن شانس آشنایی یا مثلا همان گروه ها دوره برگزار می کنند و با آن خروجی ها کار می سازند که فیفتی فیفتی خوب از آب در می آید، البته این را هم بگویم که من مخالف کارگاه های آزاد بازیگری درست نیستم و با افتخار می گویم که خودم شاگرد استاد سید محمد مساوات هستم، کسی که یک آرتیست به تمام معنا است، با سواد و یه آدم پُر، نقاش، طراح و نویسنده است و کسی که کتاب خوان است، اطلاعات بی نظیر و وسیعی در زمینه های مختلف دارد، کسی که سلیقه خاصی دارد و در این تئاتر که گاهی دارد خیلی قدیمی می شود مثل یک بکمپلکس که به تئاتر تزریق می کنید از آن یک خروجی بی نظیر مدرن میگیرید، در عین حال وفادار به اصول، انگاری بخواهید آثار استاد بیضایی را به دست کسی بدهید که برای دویست سال بعد است و الان دارد با ما زندگی می کند، پس هم گروه های خوبی هستند و هم نه و خب البته هر کسی همچین شانسی را ندارد.
فعالیت هایی که این روزها از شما بیشتر در اینستاگرام شاهد هستیم، کمک و جمع آوری وسائل مورد نیاز قشر کم در آمد، چطور به این فکر افتادید؟
من خودم زمانی که پدرم ورشکسته شد سختی هایی را چشیدم اما خب نه آن قدر زیاد ولی خب مادرم همیشه به عنوان حامی و پشتیبان برای من یک الگو بود، کسی که معلم است و الان بیست و هشت سال که دارد با شرافت در این سیستم درس می دهد، کسی که از مشکلات شاگردهایش رد نشده و دلسوز شاگردهایش و خانواده های آنها بوده است، من مادرم را دیدم، کسی که برای کمک به هم نوع بی تفاوت نیست، مسئولیت پذیر است و در جامعه و اجتماع و خانواده در مقابل آدم ها مسئولیت اجتماعی و فرهنگی و شخصی خودش را می داند، انجام می دهد و می پذیرد پس طبعا من هم با همچین مادری وقتی بزرگ می شوم به این سمت هم کشیده می شوم، یکی از بزرگترین دغدغه های من جمع شدن فقر از سفره همه آدم ها است که البته یک مقدار آرمان گرایانه و رویاست ولی خب هیچ چیز نشد ندارد، تا جایی که بتوانم به آدم های نیازمند کمک می کنم و امیدوارم باز هم بتوانم و یک روز هیچ آدم نیازمندی وجود نداشته باشد.
این کارکار سختی نیست و با روحیه هنرمندانه شما کنار می آید؟
هیچ کاری سخت نیست فقط مستلزم تلاش و استمرار و تداوم است، البته نه اینکه اصلا سخت نباشد، مثلا روزهای اول از نظر عاطفی خیلی آسیب می دیدم و گریه میکردم، خب مشکلاتی را در خانواده هایی می دیدم که واقعا وحشتناک بود و درد و رنج هایی را میدیدم که خیلی غم انگیز بود ولی خب روی خودم کار کردم و توانستم بر تاثیرپذیری منفی آن غلبه کنم، خدا را شکر می کنم که از پس آن بر آمدم و امیدوارم تا زمانی که زنده هستم با توان هر چه بیشتر به آدم ها کمک کنم که این کار برای من لذت بخش ترین حس دنیا است.
- عباسعلی اسکتی