اصلاح بعضی نقاط پرتصادف کشور فقط ۱۰ میلیون تومان هزینه دارد!
- شناسه خبر: 14550
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: عبدالله روا، متولد پنج اسفند هزار و سیصد و شصت و چهار در بروجن، لیسانس حقوق و فوق لیسانس ادبیات دارد. مجری و شاعری که از سال نود و یک و با اجرای برنامه «شیش تاییا» در شبکه دو وارد صدا و سیما شد و امروز یکی از پرکارترین مجریهای صدا و سیما است، از معدود مجریهایی که در حوزههای مختلف به اجرای برنامه پرداخته که این تسلط او را در اجرا نشان میدهد، با عبدالله روا که اجرای برنامههای «روز از نو»، «فرش سپید»، «ماه ترین ماه»، «شیدایی»، «بدون توقف»، «شبهای فوتبالی»، «از آن میگویند»، «شبکه ایرانی»، «سینمایش»، «کافه سپید»، «افتتاح بهار»، «خیابان ایران»، «شبهای شیدایی»، «با کی بریم سیزده به در»، «نام خانوادگی»، «شبکه ایرانی»، «بچههای مردم»، «بخوان»، «زمانی برای خندیدن»، «بی سیم»، «ویدئوچک» در کارنامه هنری او به چشم میخورد، با عبدالله روا که مدتی است برنامه «دوربرگردون» را روی آنتن دارد گفتگویی داشتهایم.
برنامه «دوربرگردون» آنطور که شما میخواستید پیش رفت؟
به هر حال داریم در مسیری که تعیین کرده ایم پیش میرویم و لازم است این برنامه جا بیفتد استمرار و پخش داشته باشد. امیدوارم این مسیر تثبیت پیدا کند و ما بتوانیم به اهدافمان نزدیکتر شویم و با قدرت بیشتری پیش برویم، از نظر کارهایی که میخواستیم انجام بدهیم بله و با سرعت خوبی داریم پیش میرویم.
پس در کل بازخوردهای خوبی را شاهد بوده اید؟
خدا را شکر میکنم که آن قسمتی ازکار که مربوط به خود مردم بوده و با مردم ارتباط دارد در سطح قابل قبولی پیش رفته است، نشانه آن هم تعداد زیادی از نقاط پرخطر و حادثه خیز است که از سرتاسر کشور مردم برای ما میفرستند و به مرور درست میشود.
این نوع برنامهها بیشتر جنبه چالشی دارد یا سرگرمی؟
هیچ برنامه ای که به مسائل اجتماعی میپردازد خالی از چالش نیست منتهی اصل را بر این نگذاشته ایم که با افراد مختلف در بیفتیم برای اینکه بگوییم کاری اشتباه بوده یا اشتباه است و درست آن این است، ما با استفاده کردن از چیزهایی که مردم را بیشتر جذب یک برنامه میکند، مثل یک فضای شاد و دوست داشتنی از منظر هنری سعی میکنیم خیلی از حرفهایی که به درد مردم میخورد را بزنیم، از انتخاب مهمانها تا آیتمهایی که میسازیم و پیگیری کردن مسائلی که مردم به آن مبتلا هستند.
چه شد به وارد مباحث مربوط به رانندگی شدید؟
این برنامه یک نگاه طنز به مقوله رانندگی دارد، ما وقتی میگوییم یک برنامه در مورد رانندگی پخش میشود ذهن همه میرود به سمتی که یک پلیس به دنبال یک آدم میرود و یک بازیگر میآورند تا صحبت کند ولی ما سعی کرده ایم یک مقدار این ساختار را تغییر بدهیم، یک برنامه کاملا اجتماعی را طراحی کنیم که مفاهیمی داشته باشد که به درد بخورند، چون بحث رانندگی در فرهنگ ترافیکی یک بحث خیلی گسترده است و چیزی است که همه با آن درگیر هستند، همه یا راننده هستند یا در ماشین مینشینند و معمولا همه یک خاطره بد از رانندگی دارند.
مثال میزنید؟
ببینید، به سه دلیل آدمها در جادهها میمیرند، یا ماشینهای ما بد است، یا خودمان بد رانندگی میکنیم که میدانید بد رانندگی میکنیم یا جادهها خراب است که جادههای ما هم خراب است، ما رفته ایم و گشته ایم و هزار و پانصد نقطه حادثه خیر را پیدا کرده ایم، رفته ایم یک تعداد را پیدا و روی آنها تحقیق کرده ایم و جالب است که به شما بگویم خیلی از این جادهها با ده میلیون تومان درست میشود، یعنی به این شکل نیست که باید یک بودجه وحشتناکی از یک جایی بیاید، کافی است ده نفر از اهالی روستا یک صبح تا شب بروند آنجا و خاکهای این سمت را بریزند آن سمت تا دید جاده باز شود و آن طرف یک شانه خاکی درست شود، تمام!
یک خاطره از این پیش تولید و تحقیقات تعریف میکنید؟
در یکی از شهرهای خراسان جنوبی، یک پلیس به سر کار میرود و همان شب اول دو نفر در جاده میمیرند، به آن پیج جاده سر میزند و میبیند یک تپه به شکل نود و چند درجه آنجا قرار دارد و سالانه خیلیها در این محل میمیرند و هیچ کاری هم نمیشود کرد، یک نامه برای اداره راه و ترابری مینویسد و توضیح میدهد که اینجا خیلی خطرناک است، نامه را که مینویسد متوجه میشود چهل و چند نامه قبل ازآن فرستاده شده و ترتیب اثر داده نشده است پس میگوید نمیخواهد نامه را بفرستید، فردا یک سری بولدوزر و ماشین سنگین راه و ترابری را جریمه و به پارکینگ میفرستد، رئیس راه و ترابری زنگ میزند که این چه کاری است که شما کرده اید؟ جواب میدهد که من اینها را آزاد میکنم ولی شما لطف کنید سر این پیج را چراغ راهنمایی بزنید، من تابلو میزنم، دوستان سرعت گیر میگذارند و مردم باید در گوشه ای لاستیک بگذارند، درست است که ما نمیتوانیم این تپه را برداریم ولی میتوانیم سرعت را به ده کیلومتر برسانیم. این پلیس هجده ماه آنجا خدمت میکند و در آن هجده ماه این جاده دو کشته بیشتر نداشته است، همان دو کشته شب اول! ما از توانایی که رسانه دارد اینها را پیدا میکنیم و از مردم میخواهیم به ما کمک کنند.
سوال اول را حالا میپرسم، چرا فعالیت هنری و چرا اجرا را انتخاب کرده اید؟
من در خانه ای بزرگ شده ام که این خانه پر از کتاب بود و خیلی از این کتابها ادبی بود، هیچ وقت کتابهای بچه گانه نخواندم و با آثار بزرگ ادبی شروع کرده ام و هر چند سخت ولی با آنها ارتباط برقرار کرده ام، ورود من به ادبیات با شعر بود و اولین بار تعداد زیاد مخاطب را در زمان شعرخوانی دیده ام، قبل از اینکه وارد دنیای اجرا شوم در شعر یک سری کارها کرده ام و در خیلی از کنگرهها حتی تا سطح کشوری شرکت داشته ام، چند مقام داشته ام و اینگونه بود که وارد اجرا شده ام.
چقدر اهل شهرت هستید و به آن فکر میکنید؟
من کلا زیاد به این قضیه علاقه مند نیستم، یعنی اگر انتخاب خودم بودم از بین همه خوبیهایی که مشهور شدن دارد این را انتخاب نمیکردم، شاید احترام و لذت کاری که انجام میدهم را دوست داشته باشم ولی اینکه من را بشناسند و خیلی از آدمها بخواهند من را دنبال کنند دوست ندارم، خیلی وقتها این دنبال کردن را شبیه عذاب وجدان میبینم چون ما آدمهایی نیستیم که کامل باشیم، بعضیها یک چیزهایی را در وجود شما میبینند و بعد همه چیز شما را دنبال میکنند و این مسئولیت ناخوداگاهی برای آدم میآورد که من خیلی به آن علاقه مند نیستم، ترجیح میدادم جای شهرت، صدا داشتم، بروم یک گوشه و کارم را بکنم، اگر صدا داشتم یکی از خوانندههایی بودم که کسی من را نمیدید و احتمالا چاوشی تر از چاوشی میشدم، حتی عکس هم نمیگرفتم و اگر میگرفتم همه ازپشت گردن بود.
دنیا را چه رنگی میبینید و خطر قرمزهای شما چیست؟
به نظر من رنگ مه است، خیلی مبهم و شاید به همین دلیل لذت بخش است، خط قرمز من هم هر آنچه که نگذارد شما شبها آرام بخوابید.
از چهره تان راضی هستید؟
بله خوب است و اگر بیشتر از این بود دیگر درگیر خودم میشدم!
براساس سلیقه تان اولویت بندی کنید، تئاتر، سینما، کنسرت، کافه و سفر.
سفر، تئاتر، سینما، کافه، کنسرت، کافه در حد یک دقیقه که زشت نباشد و کافه هم میروم که دیگر کنسرت نروم.
حالا فکر میکنید ده سال بعد کجا باشید؟
امیدوارم در این عرصه که شروع کرده ام آدم موفقی باشم و اگر بگویم بیست سال سابقه دارم کسی پوزخند نزند.
چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید هستید؟
در مسیر آن هستم ولی فاصله دارم.
ایده آل شما چیست؟
هیچ پایانی وجود ندارد و ایده آل یعنی درست کردن یک قفس فرضی، هیچ چیز معلوم نیست، اینکه چقدر وقت داریم و چه شانسهایی میآوریم، چه بلاهایی سر ما میآید، خوبی آن هم در همین است و من کلا اینطوری زندگی میکنم.
یک سوال از خودتان بپرسید و جواب بدهید.
می پرسم میشود یک شعر برای من بخوانید و جواب میدهم بله، استاد قیصر امین پور میگویند: موجیم و وصل ما از خود بریدن است / ساحل بهانه ای ست رفتن رسیدن است / ما هیچ نیستیم جز سایه ای ز خویش / آئین آینه خود را ندیدن است.
اگر کتاب زندگی تان چاپ شود اسم ان را چه میگذارید؟
شاید چیزی که نشان دهنده عادی بودن من باشد، البته اولین چیزی که باید به آن فکر کنیم درختها هستند، اینکه یک درخت کم شود که چه چیزی اضافه شود، ما این همه کتاب خوانده ایم و آنها را به سمت دیوار پرت کرده ایم و میگوییم چه اصراری است که بعضیها کتاب چاپ کنند؟ اصلا من کتاب زندگی ام را چاپ نمیکنم در نتیجه اسم هم نمیخواهد!
سه چیز که به جزیره تنهایی تان میبرید؟
مویابل را هم میشود برد؟ با موبایل میشود خیلی کارها کرد، موبایلم را میبرم، مادرم را و آن دو چیز را هم میگویم مادرم بیاورد.
علاقه مندیها و تفریحات شما؟
فیلم، مطالعه و همین برنامه که درگیر آن هستم و اجازه نمیدهد که تفریحی جز این داشته باشیم، چون علاوه بر کار تفریح ما هم میشود.
یک آرزو؟
آرزو میکنم به شکلی زندگی کنم که آزار من به کسی نرسد و اگر منفعتی برای کسی داشته باشم که خیلی هم بهتر میشود، بزرگ اوست که بر خاک همچو سایه ابر چنان رود که دل مور نیازارد.
در برنامه ویدیوچک؛ متنها را خودتان مینویسید؟
نه، ما گروهی داریم به اسم گروه نویسندگان که اخبار هفته را جمع آوری و سپس بررسی میکنیم و بعد از آن ایده میدهیم که چگونه اجرا کنیم، من هم جزو این گروه هستم. چندین نفر از نویسندگان و خبرنگاران ورزشی به ما کمک میکنند، گروه ما این شکلی است.
بداهه چقدر در این اجراها وجود دارد؟
بالاخره یک درصدی وجود دارد، آن هم در برنامه ای به این شکل که بیشتر به شما این اجازه را میدهد، شما وقتی جلوی دوربین و درموقعیت اجرا قرار میگیرید خلاقیتتان نسبت به روز قبل و زمانی که تمرین میکنید بیشتر میشود، به خاطر همین یک سری ایدهها در لحظه میآید و خیلی چیزها موقع ضبط شکل میگیرد.
سوژهها را چطور انتخاب میکنید؟
یک گروه خیلی سنتی داریم که اخباری که به نظرمان جای کار دارد تا به آن بپردازیم را آنجا مطرح میکنیم، از روی سوژههای آن گروه، ایدهپردازی میکنیم.
سوژه ترین فوتبالیست برای برنامه شما چه کسی است؟
باید به خیلی ویژگیها نگاه کنیم، یکی از مهمترین موردها جنبه و ظرفیت آنها است، بعضیها سوژه خوبی هستند اما جنبه و ظرفیت و درک درستی از این قضیه و کاری که ما انجام میدهیم ندارند، شاید سو برداشت کنند و ما سراغ کسی که خوشش نیاید نمیرویم، با توصیفاتی که گفتم بیرانوند با بقیه خیلی فاصله دارد، هم جنبه بالایی دارد و هم پسر گلی است، زندگی جذابی دارد و برای برنامه ما هم نعمتی است.
و در میان هنرمندان به قول معروف چه کسی خوراک شما است؟
به بازیگرها خیلی مستقیم نمیپردازیم اما گهگاه قسمتهایی را از آنها میرویم، جز حسام نواب صفوی هیچ بازیگری که بتوانیم مستمر ادامه بدهیم نداریم و میدانیم حسام نواب صفوی خیل آدم گل و باحالی است.
نظر مخاطبان را چقدر دنبال میکنید؟
ما در شبکههای اجتماعی صفحه داریم که نسبتاً فعال است، پستهایی هم که میگذاریم مربوط به برنامه است. من خیلی اهل فضای مجازی نیستم و اگر یک ساعت هم در این فضای مجازی باشم میروم کشتی و فوتبالهای قدیمی را میبینم.
کامنت جالب هم داشته اید؟
خیلی زیاد، خیلیها توصیفات انرژی بخشی از برنامه ما دارند و میگویند برنامه شما حرف حق را میزند، با وجود اینکه خیلیها سرشان برای این دردسرها درد نمیکند ولی ما داریم یک سری دردسرها را قبول میکنیم که در نهایت به نفع مردم است، مردم این را میفهمند و این خیلی خوب است.
عباسعلی اسکتی
عکس: فائزه سلیمیان