اسکارهای غریب امسال و ویژیگی های آنان
- شناسه خبر: 61338
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
از سال ۲۰۰۹، که ” میلیونر زاغه نشین” ۸ جایزه اسکار را به دست آورد، تا به امروز، هرگز چنین تورمی در دادن جایزه های اسکار به فیلمی دیده نشده بود که به فیلم ” همه چیز، همه جا، همه با هم” داده شد. فیلمی دور از الگوهای کلاسیک و پرسش برانگیز. به ویؤه این که این فیلم یک فیلم “کمدی ” است . ما همچنین شاهد بازگشت کسانی بودیم که مدت ها از صحنه بیرون گذاشته شده بودند.
بدین سان، در حالی که “دانیل کوآن” و “دانیل شاینرت” با فیلم خود مهمترین جایزه ها : بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین مونتاژ، بهترین هنرپیشه زن، بهترین هنرپیشه های زن ومرد را در نقش های مکمل درو کردند، فیلمهای بهتری که بیشتر در راستای گزینه ها و سلیقه اسکار فرار می گرفتند، دست خالی بازگشتند. در میان آنها می توان از “الویس” ، ساخته “باز لورمان” ، “بانشی های اینشرین”، “تار” و شماری دیگر نام برد.
از دید من، نه تنها دادن جایزه های بی شمار به یک تک فیلم گونه ای بی عدالتی است، بلکه باور این که در میان همه فیلم های تهیه شده در یک سال ، هیچ فیلمی نتواند سزاوار یکی از جایزه ها باشد، سخت است. به ویژه این که در مورد ” همه چیز، همه جا، همه با هم”، می توانم بگویم با دیدن این انبوه نگاره هائی که به هیچ جا، جز تلنگر زدن به یک روانشناسی و فلسقه پیش پا افتاده و بنجل، ره نمی برد، تاب نیاوردم و سالن را ترک کردم. چون یک ویدئوی موزیکال یک فیلم نیست. اما به این که چگونه داوران این شمار جایزه را به یک چنین فیلمی که توهین به خرد سینما دوستان به شمار می آید، دادند، هم اندیشیدم، اما پاسخی نیافتم. تماشای همان ۳۰ دقیقه از فیلم هم زیادی بود.
در میان ویژگی های دیگر اسکارهای امسال می توان به دادن جایزه به یک زن آسیائی، “میشل یئو” ی ۶۰ ساله اشاره کرد که پس از ۴۰ سال فعالیت هنری سرانجام به این جایزه دست می یافت. ویژگی دیگر برنده بزرگ امسال در دومین رده، یعنی فیلم “همه چیز در جبهه غرب ارام است”، ساخته “ادوارد برگر” بود که ۴ جایزه را از آن خود کرد : جایزه بهترین تصوویر، بهترین موسیقی، بهترین دکور و بهترین فیلم خارجی. رخدادی که برای یک فیلم آلمانی نادر است چرا که تنها در سال۱۹۸۳ ، “ولفگانگ پترسون” شش بار نامزد جایزه های اسکار برای فیلم جنگی اش “کشتی” شده بود. هیچ فیلم آلمانی نیز نتوانسته بود تاکنون نامزد رده مهم بهترین فیلم شود.
پیروزی آلمان
در پیوند با فیلم “همه چیز در جبهه غرب ارام است”، که شماری آن را ، در مقایسه با فیلم های سرشناس این ژانر، ناتوان حواندند، می بایست گفت که فیلم یک داستان واقعی را بیان نمی کند بلکه از زندگی سربازانی الهام گرفته که سختی ها و ناملایمتی های جنگ نخست جهانی را تجربه کرده اند. این فیلم به خوبی بیهودگی جنگ بسیار کشنده سال ۱۹۱۴ را نشان میدهد. نشان می دهد که چگونه یک سرباز جوان به نام “پل”، که همراه با دوستانش، برای دفاع ازکشورش، به جنگ رفته، با فاجعه روبرو می شود. قدرت فیلم از آنجا می آید که قهرمان پروری نمی کند، تبلیغ و یا ایدئو لوژی درش وجود ندارد. از این رو و به ویژه تهیه کننده اش “نتفلیکس”، باید آن را فیلمی کمیاب پیرامون جنگ دانست چرا که در آن، برخلاف شمار بالای فیلم های آمریکائی این ژانر، هیچ گروهی در رده بندی های مثبت و یا منفی فرار داده نمی شود.
فیلمی تاریک و تلخ و دور از جنبه های خیره کننده سینما
دراین جا نوبت می رسد به ” نهنگ”، ساخته “دارن آرونوقسکی” (رکویم برای یک رویا، قوی سیاه..) که با دو اسکار به خانه بازگشت : بهترین هنرپیشه مرد و بهترین آرایش چهره و مو. این فیلم نه تنها کمک شایانی به بازگشت “براندان فریزر” به سینما، پس از یک دوران دراز افسردگی میکن، که او را از هالی وود جدا ساخت، بلکه برای وی اسکاری را نیز به ارمغان می آورد. البته جایزه بهترین هنرپیشه مرد، کمی پیش از این، توسط انجمن منتقدان فیلم برای بازی قدرتمند او در همین فیلم “نهنگ” داده شده بود.
حال، گرچه فیلم، به هنگام نمایشش در ۷۹مین فستیوال فیلم ونیز، با استقبال بسیار خوبی روبرو شد و تماشاگران به مدت هقت دفیفه برای آن کف زدند، با شماری انتقاد، به ویژه در فرانسه روبرو گردید. شماری از چشم های اشگ آلود “چارلی” خرده گرفتند.. با این حال ما “براندان فریزر ” را در نقشی وزین می بینیم ، نقش شخصیتی که نزدیک به ۳۰۰ کیلوگرم وزن دارد. اضاقه وزنی که با افزودن لایه های سیلیکون به دست آمده است. این شخصیت، “چارلی”، یک همجنس گرای افسرده است که آنلاین انگلیسی تدریس می کند اما چهره اش را به شاگردانش نشان نمی دهد. او که دچار سندروم پرخوری کنترل ناپذیر است تلاش می کند با فرزند دختری که از ازدواجش دارد و نوجوانی است که دائم می جوشد و او را نمی بخشد، رابطه برقرار کند و رستگاری به دست آورد. شخصیت نا آرام و بسیار ناخوش آیند دختر جوان، فضای خانه ای همواره تاریک را که از آن بوی کهنگی و در بستگی می آید، سنگین تر و خفقان آور تر می سازد. خانه ای که در آن نور روز تنها در لحظاتی دیده می شود که به دلیلی در ورودی باز می گردد. این داستان از نمایشی اثر ” سام دی هانتر” برگرفته شده که در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسید و در نوشتن سناریو نیز همکاری داشته است. از پاره ای از جهات، میز آنسن بسیار خوب انجام گرفته و با روان شخصیت و شوک های وارد شده به او همخوانی پیدا می کند. از جمله هنگامی که سخن از بدن باد کرده دوست از دست رفته اش به دنبال غرق شدن می رود و ما می توانیم آن را با بدن باد کرده چارلی از خوردن زیاد که در حال انفجار است ، مقایسه کنیم. “براندان فریزر” نقش مردی میانسال را ایقا می کند که پس از از دست دادن عشقش در اقیانوس غم فرو رفته و از این که فرزند دخترش را رها کرده احساس گناه بزرگی می کند. از این رو با خوردن زیاد و جبران کمبود هایش با خوراک ، سلامتی شکننده اش را به مرز سقوط می رساند. نیک اندیشی بی اندازه اش برای دختری بدجنس و خشن وهمچنین دیگران هم از این زیاده روی سخن می گوید . در این میان، کارگردان، با پافشاری بیش از حد شخصیت یک تبلیغ کننده مذهبی (شاهدان یهوه) را وارد گود می کند تا از زبان وی و در گفتگویش با چارلی، به بحث مذهب نیز بپردازد. اما این پافشاری کمک چندانی به روند داستان و شکافتن روانکاوانه زندگی شخصیت فیلم نمی کند. از این روست که فیلم پس از جذب مخاطب در بخش آغازینش، کم کم او را منحرف می سازد و با زیاده روی های آمریکائی وار خسته می کند.
و برخلاف آن چه خود “براندان فریزیر” می گوید : ” اگر دارید با چاقی بیش از حد مبارزه می کنید و یا احساس غرق بودن در در تاریکی محض را دارید، بدانید که توانائی برخاستن و رفتن به سوی نور را دارید. در این صورت است که چیزهای خوب برایتان رخ می دهد” ، هیچ چیز حوبی در فیلم رخ نمی دهد مگر این که معنای این کلمات را در فاصله میان خط ها و ماجرای زندگی خود وی جستجو کنیم.
روکردن دوباره بخت به “براندن فریزر”
“براندون فریزر” کار هنری خود را سی سال پیش آغاز کرد. در پایان سالهای ۹۰، او همه شرایط لارم را برای دست یافتن به مقام ستاره نوی هالی وود در دست داشت چرا که همه پیش بینی می کردند که او جایگزین “تام کروز” در فیلم های پر خرج خواهدشد. او خوش چهره، قوی، کاریسماتیک و امریکائی وار بود (این ویژگی ها بسیار پاسخگوی ناسیونالیسم کمپانی های تولیدی آمریکائی ی آن زمان بودند). تماشاگران نیز او را دوست داشتنی توصیف می کردند. اما یک رخداد پیش بینی نشده همه امید های هنرپیشه ی جوان را، که با فیلم های “مومیائی” (۱۹۹۹) و “جرج جنگلی” (۱۹۹۷) به ناموری دست یافته بود، نفش بر آب کرد.
او با یک طلاق دشوار روبرو شد و ناچار گردید چندین و چند بار جابجا شود. چندین عمل جراحی بر زانوانش که به دنبال بدلکاری به شدت آسیب دیده بودند وهمچنین بازسازی تارهای صوتی اش، میزان توانائی “براندان فریزر” را بسیار کاهش داده بودند. روان او هم از سلامت خوبی برخوردار نبود و همانگونه که در گفتگو با مجله “جی کیو” فاش ساخت، از شوک یک تجاوز جنسی توسط “فیلیپ برک”، یکی از روسای انجمن خبرنگاران خارجی هالی وود، که جوایز گولدن گلوب را در سال ۲۰۰۳ سازمان می داد، خبر داد. البته “فیلیپ برک” همه ی ماجرا را ساخته و پرداخته ی “براندان فریزر” توصیف کرد. اما به هر رو این شوک او را به مدت بیش از یک دهه از شرکت در فیلم ها دور ساخت. خوشبختانه، در پی بالا گرفتن موج “می تو” (من هم) در سال ۲۰۱۷، این هنرپیشه توانست سر خود را بلند کند و ، از ورای شهادت همکاران زنش، بفهمد چه بی عدالتی در حقش شده و نباید دراین باره سکوت کند..
برای فیلم “نهنگ”، نه تنها او می بایستی با شیطان هائی که در گذشته در سرش او را آزار داده بودند، با بازی نقش یک مرد بسیار افسرده روبرو شود، بلکه می بایست برای وارد شدن در جسم “چارلی”، یک انرژی بدنی بزرگی را برای تحمل پنج تا شش ساعت گریم در روز به کار گیرد.
فیلم “نهنگ” درها را برای بازی در فیلم های دیگر برای “براندون فریزر” گشود و چند ماه پیش شرکتش در آخرین فیلم “مارتین اسکورسیزه” به نام “قاتلان گل ماه” تائید گردید. این فیلم تولید شرکت “اپل” است و در آن “لئوناردو دی کاپریو” و “رابرت د نیرو” بازی می کنند. این فیلم در ماه مه پخش خواهد شد.
رخداد های حاشیه ای
یکی از خواشی جالب اسکارها این بود که “که هوئی کوآن” -بهترین هنرپیشه مرد در یک نقش مکمل- همچون “براندان فریزر” دوران عبور از کویر خود را داشت. بدین معنا که او در کودکی در فیلم های پرخرجی چون “ایندیانا جونزو معبد نفرین شده” و ” گونیز” بازی کرد. اما پس از این نقش های و فلیم های چشمگیر، دیگر هیچ پیشنهادی دریافت ننمود. “که هوئی کوآن” ناچار به یافتن شغل های دیگر چون بدلکار و صحنه آرا و.. شد تا این که توانست این نقش را در فیلم ” همه چیز، همه جا، همه با هم” و در کنار “میشل یئوه” و “جیمی لی کرتیس” به دست آورد که او نیز جایزه بهترین هنرپیشه زن مکمل را دریافت کرد. او فرزند “تونی کرتیس” و “جانت لی”، هنرپیشگان بسیار نامدار سینمای آمریکاست که هر گز این جایزه را دریافت نکردند.
حال که در بحث ویژگی های اسکار امسال هستیم، باید بگویم که فیلم احمقانه ی ” همه چیز، همه جا، همه با هم”، که هفت اسکار را از آن خود کرد، توسط استودیوی “ای۲۴” تهیه شده که یک استودیوی مستقل است. این استودیو که از چند سال پیش کار خود را اغاز کرده توانسته در کنار استودیوهای بزرگ و پرنفوذ ایستادگی کند و پیش برود.
«شهلا رستمی»