“آنت”، فیلم گشایش فستیوال کن، فیلمی بی شباهت به فیلم های دیگر
- شناسه خبر: 27662
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: اگر بخواهیم در جهت مخالفان فیلم حرکت کنیم، باید بگوئیم که یک فیلم کمدی-موزیکال، که فرانسویان چندان هوادارش نیستند و جای چندان بزرگی، برخلاف سنت آمریکائی، در سینمای این کشور ندارد، نمی تواند تنها تراژدی و مرگ را محور خود قرار دهد. دیگر این که برای رسیدن به بخش های گیرای یک فیلم ۲:۲۰ دقیقه ای، تماشاگر می بایست با پرت شدن حواسش مبارزه کند. اما فیلم ترفند های بسیاری را در نزدیکیهای پایان ارائه می کند که سرانجام تماشاگر را با خستکی به بیرون نمی فرستد.
ماجرا بدین قرار است که “هانری” (آدام درایور) و “آن”، (ماریون کوتیار)، که یکی ستاره شوهای طنز آمیز، کوبنده و انتقادی است و دیگری خواننده اپرا، علیرغم دو دنیائی که چندان به هم نزدیک نیستند، یکدیگر را بسیار دوست می دارند.. اما این دو یکدیگر را می پرستند. از این دلبستگی، کودکی به دنیا می آید که “آنت” نام می گیرد. او که یک عروسک چوبی به شکل “پینو کیو”ست. به سان پینو کیو، تا زمان رسیدن به قالب یک انسان وافعی، استعدادی ویژه از خود نشان می دهد، یعنی سخن نمی گوید اما بسیار خوب همچون مادرش آواز می خواند و در هوا پرواز می کند..
زندگی عاشقانه این دو به دلیل رفتار بیمارگونه “هانری” و مرگ پروری در درون و پیرامونش، دوزخی می شود. از ورای این داستان، که با شعر و موسیقی گروه پاپ-راک “اسپارکس” پیش می رود، تماشاگر شاهد اوج گرفتن حسادت هانری به همسرش می شود، که به دلیل پرده دری های بسیار بر روی صحنه، از پلکان سرشناسی پائین می آید، در حالی که “آن”، هر روز به میزان محبوبیتش افزوده می شود. این پدیده ای است که در زندگی بسیاری از زوج ها دیده می شود. اما “کاراکس”، با استفاده از کلام معمولی برای “هانری” بر روی صحنه و آواز خواندن در زندگی عادی و “دکلمه” برای “آن” در زندگی عادی و آواز خواندن بر روی صحنه، و نیزبیمارگونه تر و انتقادی کردن هر چه بیشتر محتوای شو های “هانری”، زنگ خطر را می کشد و اضطراب به وجود می آورد. کودک چوبین، این داستان را به افسانه شبیه می کند و یا نشان می دهد که گاه به دنیا آوردن یک کودک نه تنها والدین را از جدائی و از هم پاشیدگی یک سلول خانوادگی، بری نمی دارد، بلکه کودک تبدیل به بازیچه ای در دست آنها می شود. کودکی که چندان دوستش نمی دارند. کودکی که می توانست چون پدرش جانور صفت و حسابگر بشود، اما انتقام مادر سرحورده اش را می گیرد. این در هم آمیختن افسانه و وافیعیت است که به فیلم جان می بخشد و آن را از فیلم های دیگر سر درگم پیشین (کاراکس)، از جمله “هولی متورز”، که نه سال پیش به بخش مسابقه ای کن آمده بود، متمایز می نماید.
چند کلمه ای هم درباره دو هنرپیشه اصلی بگوئیم..
“آدام درایور”، که روشن نیست چگونه با چهره ی نازیبا و بی روحی که دارد به سینما راه یافته و نقش های پر از بی تفاوتی دیگرش در “پاترسون” (جیم جارموش)و “مردی که دون کیشوت را کشت” (تری گیلیام) ، نمی توانست این چنین ادامه زندگی سینمائی او را تضمین کند، این بار در نقش هانری، بازی بسیارخوبی ارائه می دارد که می تواند جایزه ای برایش به دنبال داشته باشد.
“ماریون کوتیار”، همان لبخند زیبای همیشگی را بر چهره دارد که همیشه لازم نیست و بیشتر در سبک نقش هائی فرو رفته که در فیلم های آمریکائی ایفا می کرده است. در حالی که “آنت” یک فیلم فرانسوی است و از دنیای دیگری از نقش آفرینی حکایت می کند.
دنیائی که حتا ژانر کمدی- موزیکالش هم با کمدی-موزیکال های آمریکائی هم خوانی ندارد.
به ویژه این که گفته می شود “کاراکس”، برخلاف دیگر کارگردانان، راش های فیلمش را در زمان فیلمبرداری تماشا نمی کند.
حال باید دید فیلمی که ۱۹ میلیون دلار هزینه برداشته و در چهار ماه فیلمبرداری شده تا چه اندازه مورد توجه هیات داوران قرار خواهد گرفت و سپس در سینما ها چه واخوردی خواهد داشت. چون به کفته “کاراکس”، سینما میهن اوست و نه کار و کاسبی اش. از این رو روشن نیست او از چه راهی در دوران بین ساختن دو فیلم با در آمد نه چندان بالا، زندگی می کند….
“شهلا رستمی”