مهتاب وجدانی: در دنیای موازی این نقش را زندگی می کنم!
- شناسه خبر: 64065
- تاریخ و زمان ارسال: ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۴

این نمایش چه حرفی برای گفتن دارد؟
نمایش «پروانه و یوغ» به قلمِ استاد عزیزم محمد چرمشیر برشی است از زندگی و نامههای «ونسان ونگوک» نقاش چیره دست هلندی که در زمان حیاتش قدر دانسته نشد و در تنهایی و انزوایی عجیب زیست، این نمایش به چرایی درک نشدن یک هنرمند، چه در آن زمان و چه در زمان حال که ما زیست می کنیم می پردازد، تنهایی عظیمی که در آن هنرمند حتی توان بیان احساساتش را ندارد و اگر به شهرت نرسد، تحقیر میشود و باورهایش را از دست میدهد و امیدی به ادامه دادن ندارد.
نقش چه ویژگی هایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
کریستین در دنیای موازی من در حال زندگی است، نمیخواهم بگویم که این نقش به واقعیت من نزدیک نیست، اتفاقا نزدیک است؛ به تمام احساساتی که من در زندگی روتین خود به عنوان یک زن سعی کردهام پنهانش کنم که آسیب نبینم، زنی عاشق، زنی دلسوز و مهربان و زنی قدرتمند که در همه حال زیبا است و حتی وقتی نامهربانی می بیند باز هم برای به آغوش کشیدن عشقش تلاش میکند، جواب این سوال خیلی طولانی تر از این چند جمله است، اما همین مقدار کفایت میکند که بگویم من در طول تمرین ها و اجراها، از دریچه نگاه کریستین بعد دیگری در روابطم کشف کردم.
روزهای پایانی اجراست، استقبال از آن تا امروز چگونه بوده است؟
به دلیل سختگیری ها و محدودیت های زیادی که در طول این اجرا شاهدش بودیم، متاسفانه تبلیغات خوبی برای این نمایش انجام نشد. برای من عجیب است که اثری که پروانه نمایش دارد و هر شب در تئاتر شهر که قلب تئاتر ایران و تهران است روی صحنه می رود، اینقدر محدودیت وجود دارد که حتی نمی توان عکس و چهره بازیگران زن را در تبلیغات و تیزر نمایش استفاده کرد. به همین دلایل، ما هیچوقت نتوانستیم روی حضور چشمگیر مخاطبان حساب کنیم، امیدوارم در این روزهای پایانی شاهد حضور تماشاگران بیشتری باشیم.
بعد از یک دوره راکد برای تئاتر، بعد از کرونا و پس از آن اعتراضات، حالا وضعیت تئاتر را چگونه می بینید؟
وضعیت تاتر خوب نیست و هیچوقت هم خوب نبوده است، حساب نمایش هایی که سلبریتی محور هستند جداست، اما من همیشه امید داشتم که تئاتر در بین افرادی که تئاتربین نیستند هم جا بیفتد که فکر کنم حالاحالاها این اتفاق نخواهد افتاد.
فضا برای رشد جوانها در نمایش و تصویر ما چقدر مهیا است؟
این سوال هیچ جواب قطعی ندارد، چون این فضایی که شما اشاره میکنید در حال حاضر دیگر وجود ندارد. ما هر روز آماتورهای بیاستعدادی را می بینیم که جای بازیگرهای حرفهای و درخشان را گرفتهاند! روابط و پول، جای مهارت و استعداد را گرفته و همین میشود که نه در صحنه و نه در تصویر، هیچ کشف تازهای صورت نمیگیرد.
سختی ها و شیرینی های این حرفه چیست؟
شما از هر بازیگری این سوال را بپرسید جواب های متفاوتی دریافت میکنید. برای من این سختیها و شیرینی ها در هر کار متفاوت است و بستگی به تعامل با آن گروه دارد. اما نقطه پررنگی که این حرفه را برای من تاثیر گذار میکند این است که در زمان تمرین، زیست دیگری را تجربه می کنم که هیچوقت در زمان معمول زندگیام آن حس وجود ندارد.
عباسعلی اسکتی