سبا امیری: این روزها مخاطب به سختی به سالن می آید
- شناسه خبر: 65995
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۱۰

این نمایش چه حرفی برای گفتن دارد؟
کانسپت این نمایش در واقع آگاهی است، خیلی وقتها ما نسبت به مسائلی آگاه هستیم که خودآگاه و یا ناخودآگاه و یا از روی اجبار چشم هایمان را به روی آن مسائل می بندیم، این نمایش قرار است تلنگری باشد برای ما که با خودمان و وجدانمان خلوت کنیم و ببینیم که این منفعل بودن ما به صورت دومینووار چه اتفاقاتی را می تواند رقم بزند، یا حتی خودبینی و اهمیت ندادن به انسان های دیگر چه آسیب هایی را می تواند به جامعه وارد کند.
نقش چه ویژگی هایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
صادقانه بگویم بیشترین چیزی که من را ترغیب به پذیرش این نقش کرد متن آن بود که نوشته فرشید ذوالفقاری فرد است، دغدغه نویسنده برای من بسیار جذاب و قابل احترام بود و کاراکتر منشی دادگاه هم برای من جذاب بود، تئاتر بستری را برای ما فراهم می کند که در قالب نقشمان حرف هایی را بزنیم که شاید در زندگی واقعی هیچوقت فرصت بیان و یا جرات آنها را نداشته باشیم.
روزهای میانی اجراست، استقبال از آن تا امروز چگونه بوده است؟
استقبال واقعا بی نظیر بوده و من به شخصه انتظار این حجم از رضایت را از سمت مخاطبین نداشته ام، بسیار برای من دلنشین و دلچسب بود که مردم نمایش هایی از این دست را انتخاب می کنند و از آنها حمایت میکنند، چون متاسفانه می شود گفت با وجود یک سری از تئاترها که بازیگر چهره دارند مخاطب یک مقدار تنبل شده و پیگیر تئاتر نیست و صرفا در انتخاب نمایش تبلیغات آن نمایش برای او مطرح است و نه چیز دیگری!
بعد از یک دوره راکد برای تئاتر، بعد از کرونا و پس از آن اعتراضات، حالا وضعیت تئاتر را چگونه می بینید؟
فکر می کنم همه ما می دانیم بیشترین قشری که چه در دوره کرونا و چه در دوره اعتراضات آسیب دیده است بچه های هنر و به ویژه بچه های تئاتر بوده اند، من خودم در این مدت دو یا سه کار داشته ام که متاسفانه با وجود تمرین های زیادی که داشته ایم به اجرا نرسیده است، الان یک مقدار شرایط بهتر شده اما فکر میکنم اگر قرار است تئاتر کار کنیم باید نمایشنامه های پربارتر، دغدغه مندتر و هدفمند تری را انتخاب کنیم، این روزها مخاطب تئاتر را به سختی می شود به سالن ها آورد، مخاطب هزینه می دهد، از راه دور می آید، به کارگردان اعتماد می کند و… تا خود را راضی به تماشای یک نمایش می کند و باید به او احترام بگذاریم و این احترام ماحصل تمرکز، فکر کردن، فایده داشتن و خیلی مسائل دیگر است.
فضا برای رشد جوانها در نمایش و تصویر ما چقدر مهیا است؟
فکر میکنم این روزها رشد کردن خیلی سخت است، چه در فضای تئاتر و چه در تصویر و باید خیلی در کارتان تداوم داشته باشید و صرفا امیدوار باشید، چون هیچ تضمینی وجود ندارد که قرار است روز به روز پیشرفت کنید، شاید در سال های گذشته این فضا در تئاتر به نسبت تصویر فراهم تر بود اما چیزی که امروز گروه های جوان را تحت تاثیر قرار داده این است که این روزها مخاطب بیشتر سمت نمایشهایی می رود که چهره ها در آنها حضور دارند و معمولاً این آثار نمایشی در مدت یک تا دو هفته تمرین بسته شده و روی صحنه آمده اند، این خیلی ناراحت کننده است که یک گروه جوان پنج ماه تمرین کرده و با بلیط مثلا صد هزار تومانی مخاطب ندارد و کاری که نهایتا یک ماه تمرین شده صرفا به خاطر حضور یک هنرمند چهره با بلیط هایی به مراتب خیلی گران تر هر شب پر می رود، این چیزها یک مقدار بچه ها را نا امید میکند.
سختی ها و شیرینی های این حرفه چیست؟
فکر می کنم سخت ترین بخش آن عدم امنیت شغلی است، این جهت که شما نمی دانید کاری که دارید تمرین می کنید و برای آن زحمت می کشید، به اجرا می رسد یا نه چون متاسفانه هر اتفاقی که می افتد، اولین چیزی که تحت الشعاع قرار می گیرد تئاتر است! از شیرینی های آن هم رفاقت ها و دوستی هایی که در طول تمرین ها اتفاق میافتد و چیزهایی که آدم در مدت چند ماهه تمرین از کارگردان و گروه و همبازی های خودش یاد می گیرد، حتی در شب های اجرا چون همه چیز در لحظه و زنده است ممکن است اتفاقی در حین اجرا بیفتد که به تناسب باید به آن واکنشی نشان بدهید که مخاطب هم متوجه آن نشود، این باعث می شود همواره در حال یادگیری و تجربه کردن باشید.
تئاتر چه ویژگی دارد که بازیگران آن اینچنین شیفته آن هستند؟
انرژی که در پایان هر اجرا از مخاطب می گیریم بی نظیر است و وقتی هر اجرا تمام می شود انگار هر شب بخشی از انرژی که در طول تمرین ها گذاشته ایم با حضور مخاطب به ما برمی گردد و فکر میکنم اگر هر آدمی یکبار این را تجربه کند دیگر حاضر نیست صحنه را رها کند.
یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد و فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
ایده آل ترین اتفاق این است که نتیجه تلاش هایی که برای کارم می کنم را ببینم و نمی دانم، به طور دقیق نمی تولنم راجع به ده سال آینده بگویم ولی مطمئن هستم اتفاق های درخشانی در راه است.
عباسعلی اسکتی