«بازیهای ملکه»، یا مبارزه زنی آزاده با پادشاهی خشن، خونخوار و بیمار
- شناسه خبر: 75309
- تاریخ و زمان ارسال: ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۹:۳۵

داستان فیلم “بازی ها ی ملکه” (دو به هم زن)، ماجرای زندگی “کاترین پار”، ششمین همسر هانری هشتم، پادشاه خودکامه، خشن و بیمار را به تصویر می کشد که در قرن شانزدهم می زیست. در آن سال های تیره که طاعون انگلستان را در می نوردید و این کشور با فرانسه و اسپانیا در جنگ بود، هانری هشتم، بد بین و پیش بینی ناپذیر، با پائی زخمی از حنگ با نیروهای فرانسوی باز می گردد. ششمین همسرش “کاترین پار”، که دارای اندیشه ای آزادی خواهانه و رفرمیست بود و به خوبی کشور را در نبود شوهرش اداره کرده بود، با اراده ای راسخ وسیاستمدارانه تلاش می کند که با فرمانبرداری صوری از پادشاه، از یارانش در برون ازدایره قدرت یاری بگیرد، از دسیسه های دربار و به ویژه اسقف “گاردینر” پرهیز کند و جان خود را نجات دهد. زیرا “هانری هشتم” پیش از او، سر دو همسرش را از تن آنان جدا کرده، دو تن دیگر را بیرون رانده و یکی دیگر را در پی بیماری از دست داده بود. از این رو ، پادشاه، به سبب ازدواج های پی در پی خشم پاپ، رئیس کلیسای کاتولیک رم هم برانگیخنه بود که البته رفتار او و این خشونت ها در پایان به جدائی کلیسای انگلستان از واتیکان و برپائی یک آئین آنگلیکن تازه در انگلستان انجامید.
نقش مهم بازی هنرپیشگان
گر چه شماری بافت کلاسیک این فیلم را به نقد کشیدند چون کارگردان نظم زمان را نگهداشته، به دکور و جامه های آن دوران به خوبی وفادار مانده بود. اما این ها نمی توانند فاکتورهائی برای خرده گیری باشند به ویژه این که فیلم همه توان خود را بر بازی هنرپیشگان نهاده است.
“جود لاو” و بازی خیره کننده اش
از “جود لاو”، هنرپیشه بسیار ویزه انگلیسی آغاز کنیم که در نفش “هانری هشتم” غوغا می کند. او که به کمک گریم چهره، چاق شدن و اقزودن پهنای بیشتر به لباسها، از دید بدنی بسیار شبیه به نگاره های بازمانده از هانری هشتم شده بیننده را گمراه می کند. “جود لاو” همچنین خواسته بود که به هنگام فیلم برداری از آمیخته ای از بو های ناخوشایند(خون، مدفوع، پهن وشماری دیگر) با اسپری و یا نگاه داشتن حیوانات زیاد، استفاده شود تا بوی بد چرک پای زخمی پادشاه را که دچار قانقریا شده بود، در فضا بپیچاند و او را بیشتر به حالت بی تابی و خشمگینی شخصیت نردیک کند. پنجره ی اتاق ها در سرما باز بودند و گاه پرندگان وارد آنها می شدند. جامه های آن دوران، با سنگینی ای که داشتند به کلافگی هنرپیشگان می افزودند. او با اشاره به پزوهش های ژرفی که برای درک این دوران تاریخی و این پیوند کرده است، می گوید که در تمام کتابهای تاریخی رخدادهائی نانوشته وجود دارند که در میان خط های نوشته شده پنهان شده اند و این می تواند به ما برای دادن تعریف و فضائی دیگر کمک کند.
“جود لاو”، که از جوانی ترسی از زشت کردن چهره اش نداشته و گاه نیز برای پاسداری از تعادل روانی اش، درفاصله میان دو فیلم، به کار دیگری پرداخته و برای زندگی خانوادگی اش ارزش زیادی می نهد، با پذیرفتن این تغییر چهره و شرایط بازی، به گرد هنرپیشگانی چون “دانیل دی لوئیس” و “داستین هافمن” وارد می شود که غرق نقش خویش می شوند و گاه نیز از آن بدون خراش بیرون نمی آیند.
“الیسیا ویکاندر”، ستاره ای که اوج میگیرد
“الیسیا ویکاندر” در نقش “کاترین پار” نیز، با بازی پر از تنش و در عین حال بدون غلو در نشان دادن ترسی که همواره او را همراهی می کرد، به خوبی از پس این نقش بر می آید. ترسی که بسیار به روز است و می توان از ورای آن به سرنوشت زنانی اندیشید که در کنار مردانی ترسناک زندگی می کنند و یا توانائی رقتن را ندارند، یا گاه، بهای آزادی خود را با کشته شدن به دست همسرانشان می دهند. از سوی دیگر، شخصیت وی امیدوار کننده است برای این که می بینیم زنی این چنین مدرن در پانصد سال پیش وجود داشته و وجود آنها این پرسش گری ها را در زنان پایه گذاشته اند.. گفتنی است که “کاترین پار” به فرزندان “هانری هشتم”، از جمله “الیزابت” بسیار نزدیک بود که هانری هشتم گردن مادرش را زده بود. این الیزابت ، همان الیزابت نخست است که ملکه انگبستان شد.
“آلیسیا ویکاندر” سوئدی، که در سال ۲۰۱۲، با فیلم “ماجرای سلطنتی”جای بسیار خوبی برای خود در دنیای سینما باز کرد، هم اکنون یکی از ستاره های بالا رونده ی سینمای اروپاست.
فیلمی در خور اندیشه
با نشان دادن ترسی که از هر گوشه و کنار راهرو ها و اتاق های کاخ تراوش می کندو استفاده هر چه بیشتر از بازی هنرپیشگان در کارگردانی خود، به جای ترفند و شکوه زندگی درباری، “کریم آینوز” توانسته فیلمی در خور اندیشه بسازد. او به این اشاره می کند که پس از آشنا شدن با این داستان تاریخی توسط تهیه کننده اش، این پرسش در او به وجود آمده که چگونه هیچ کس تا کنون از این چهره تاریخی سخنی نگفته است. زنی که در زمان خود و با نام خویش کتابی به زبان انگلیسی به چاپ رسانده بود. کارگردان در واقع می خواسته دشواری ها و پیوند میان یک زوج را نشان دهد.
این دو گانگی و هم نشینی ترس و عشق در پوستر فیلم نیز خودنمائی می کند، بدین ترتیب که پادشاه در خلسه عشق است اما دستش آماده است همسرش را حفه کند. همسری که در چشمانش این ترس پی گیر زیستن در کنار یک مار خفته دیده می شود. او در جائی می گوید : “ملکه بودن به چه درد می خورد اگر من نتوانم از باورهایم با دلیری دفاع کنم” . به گفته ی کارگردان، این فیلم بیش از این که ماجرای هانری هشتم باشد، داستان زندگی “کاترین پار” آست. چون ما هانری هشتم را در پایان عمرش و در این جسم و چهره ترسناک می بینیم، در حالی که او در جوانی خوش چهره، ورزشکار وموزیسین بوده است
“کریم آینوز” هم چنین به این اشاره می کند که با تماشای فیلم های بسیار در ژانرهای گوناگون و با الهام گیری از بیشتر آنها و به ویژه از سینمای روسیه، از جمله “خدابودن دشوار است”، ساخته “الکسی گرمان” و ” فاوست”، ساخته “الکساندر ساکوروف”، این فیلم را ساخته است.
«شهلا رستمی»